شماره ركورد كنفرانس :
5397
عنوان مقاله :
شيخ روشنايي و سركوبِ نابينايان: نقدي بر بنياد دوگانه نور و ظلمت در فلسفه شيخ اشراق با ملاحظۀ مطالعات جديد معلوليت
پديدآورندگان :
پورمحمدي نعيمه naemepoormohammadi@yahoo.com استاديار گروه فلسفه معاصر، دانشگاه اديان و مذاهب، قم، ايران
كليدواژه :
شيخ اشراق , مطالعات معلوليت , نابينايان , نور و ظلمت
عنوان كنفرانس :
شيخ اشراق و دنياي جديد
چكيده فارسي :
در مطالعات جديد معلوليت، معلوليت از جمله نابينايي، به عنوان يك هويت اجتماعي، يا سبك زندگي يا تجربه بشري يا تنوع بدني و ذهني و رواني شناخته ميشود و با هر گونه دوقطبيسازي از نظر سلامتي و معلوليت و در پي آن ارزشگذاريهاي دوگانۀ اخلاقي و معرفتي و زيباييشناختي سرسختانه مخالفت ميشود. ايده من اين است كه سهو و خطاي فلسفه اشراق در بازتوليد يك جامعه سالمسالار و معلوليتستيز بسيار زياد بوده است؛ فلسفهاي كه خود را حكمت اشراقي به معناي درخشندگي و برآمدن آفتاب براي اهل اشراق و روشنايي مينامد؛ حكمتي كه موجودات را به دو دسته كلي نوراني و ظلماني تقسيم ميكند و به وضوح سلسلهمراتب هستيشناختي و معرفتشناختي و ارزششناختياي ميان موجودات ايجاد ميكند كه صرفاً بر اساس مقوله شدت و ضعف در نور است؛ خردي كه كاملترين موجود را، بر پايه بهرهمندي تام و تمامش از نور، نورالانوار مينامد، و بر اين اساس، كمال و نقص موجودات بر پايه نزديكي يا دوري آنها از نورالانوار تعيين ميشود؛ فلسفهاي كه اين مسئله حتي در نام آثارش از جمله حكمة الاشراق، اللمحات، الهياكل النوريه، طوارق الانوار، البارقات الالهيه، لوامع النور، الدعوه الشمسيه نيز به وضوح جا باز كرده است. من فكر ميكنم شيخ روشنايي رسماً فلسفهاي آورده است براي روشنبينان و عملاً دستهاي از انسانها را كه داري معلوليت نابنيايياند در خوشبينانهترين حالت حذف و طرد كرده است، اگر نگوييم كه به صورت نظاممند به هويت آنها تجاوز كرده و آنها را به شكل سيستماتيك سركوب كرده است. اين حجم از انحصارخواهي در تجربه بشري در تاريخ فلسفه كمنظير است. به راستي، فلسفه شيخ روشنايي براي دستهاي از انسانها با ويژگي نابينايي كه دنيايشان پر از رنگ و طرح و نقشهاي خيالي اما بدون نور و درخشندگي است، چه حرفي براي گفتن دارد؟