شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
بررسي تحليلي ايمان ناواقع گرايانه از منظر دان كيوپيت
پديدآورندگان :
علمي قربان gelmi@ut.ac.ir دانشيار گروه اديان و عرفان تطبيقي دانشگاه تهران، تهران، ايران , زارعي سميه zarei.somayeh@ut.ac.ir دانش آموخته كارشناسي ارشد اديان و عرفان تطبيقي دانشگاه تهران، تهران، ايران
كليدواژه :
ناواقعگرايي , ايمان , خدا , دين , عرفان ثانويت , زبان.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
اين مقاله بررسي تحليلي واقعگرايي و ناواقعگرايي از منظري دينشناسانه با تأكيد بر فلسفه دين ناواقع گرايانه متأله مسيحي «دان كيوپيت» است كه ضمن جستجوي ريشههاي شكاكيت در عصر مدرن، بدين امر اهتمام گشته است كه تئوري ناواقعگرايي دان كيوپيت از مدخل بررسي عناصري چون واقعگرايي و ناواقعگرايي و بررسي ريشههاي اين دو تفكر از نگاه كيوپيت و نيز عناصري چون خدا، دين، عرفان و معنويت، زبان و جهان در ديدگاه او مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. كيوپيت، واقعگرايي را متعلق به جهان پيش از دوران نقد تاريخي و ناواقعگرايي را متعلق به دوران انتقادي ميداند. وي در بررسي ريشه و خاستگاه ناواقعگرايي، با توجه بر مدرنيته، چنين معتقد است كه ريشه و خاستگاه ناواقعگرايي مدرنيته است كه در قرن شانزدهم و هفدهم آغاز گشته و بنابراين وي با نظر بر اين آغازگاه تاريخي، هر چيز را از منظر ذهن آدمي نگريسته است؛ بدين معنا كه ذهن آدمي، معيار و مناطي براي حقيقت است. از منظر كيوپيت، خدا آنگونه كه ما او را شناختهايم ديگر حضور ندارد، كليساها مردهاند و تنها دين عاري از متافيزيك، شايسته حفظ كردن است. پس دين در نظرگاه وي، امري بشري و برساخته هويت فرهنگي و اجتماعي انسان است و اعتقادات ديني با تلاش انسان ساخته ميشود. همچنين ايمان حقيقي در اين نظرگاه ناواقع گرايانه، تجربهاي حسي، دروني و غير آفاقي است كه احساسات ديني را برانگيخته ميسازد. هر مفهومي در هر انديشهاي برانگيزاننده اين حس باشد ايمان حقيقي است و ميتوان نام خدا را بر آن ناميد. در اين نظرگاه توصيف كيوپيت از جهان بدين گونه است كه جهان همين يك جهان است كه ما ساختهايم؛ تنها يك جهان وجـود دارد و جـهان مشهود، جهان زبان، جهان سياست و اقتصاد، «بيرون» نداشته و بههيچوجه به چيزي ماورايي وابسته نـيست و ايـن جـهاني است كه دين هم در آن به شكلي ناواقعگرا حضور دارد. همچنين او درك اسطورهاي از زبان را رد كرده و اين نظرگاه را كه زبان، تصويري از جهان خارج ما ترسيم ميكند، مورد انتقاد قرار ميدهد. درواقع نظرات دان كيوپيت را ميتوان در اينكه جهان، محصول افكار انسان است و نيز در نفي واقعيت مستقل از ذهن و زبان جستوجو كرد چراكه از منظر او واقعيت عيني در بيرون وجود ندارد. درنهايت در تبيين شناخت و معرفت از منظر كيوپيت، مبني بر اين نظرگاه كه تفكر انتقادي مبتني بر نظريه است، شناخت بشر از جهان نيز از طريق نظريات صورت گرفته و ازآنجاكه نظريهها نيز همواره در حال تغييرند، بنابراين تحول در عقايد ديني امري ناگزير است. همچنين در اين نظرگاه زبان، نقش معنابخشي داشته و در امر شناسايي مددرسان است و شناخت و ادراك نيز بهواسطه نشانههاي زباني امكانپذير خواهد بود. درنهايت ازآنجاييكه اكثر پژوهشهاي پيشين حول محور دان كيوپيت بررسي ناواقع گرايي دان كيوپيت از منظري فلسفي است، پژوهش حاضر ضمن بررسي دقيق ابعاد مختلف ناواقع گرايي دان كيوپيت از منظري دين پژوهانه، به تبيين و بررسي اين نظرگاه پرداخته و از گذار اين تبيين، مباني فلسفي آن را با تأكيد بر نقطه عطف تاريخي تفكيك واقعگرايي و ناواقعگرايي در نظرگاه دان كيوپيت تحليل نموده است. منظري كه عليرغم اهميت آن، در اكثر پژوهشها حول محور دان كيوپيت، مورد توجه نبوده و شايد بتواند در درك ريشههاي شكاكيت در عصر مدرن، مؤثر بوده و از منظري نو، جستجوي واقعگرايانهي محفوف در شكاكيتِ بشرِ امروز را تحليل نمايد. در خاتمه، اين مقاله، از رهگذر تحليل مباني فلسفي ناواقع گرايي، به نقد ايمان ناواقع گرايانه دان كيوپيت پرداخته است.