تحليل و بررسي ارتباط بين هوش مصنوعي و مديريت دانش

دانش منبعي ارزشمند براي توانمندساختن سازمانها در جهت نوآوري و رقابت است. اين دانش در ميان كاركنان و همچنين از طريق حس هم جوشي ميان آنان به وجود ميآيد. فرايند مديريت دانش شامل خلق دانش، ارزشيابي دانش، ارائه دانش، توزيع دانش، و كاربرد دانش است. براي تبديل دانش به يك كاﻻي سرمايه اي، سازمانها بايد در جهت ايجاد تعادل ميان فعاليتهاي مديريت د انش بكوشند. ولي موانع متعددي برسرراه خلق و به كارگيري دانش در سازمانها وجود دارد. وظيفه مديريت دانش آن است كه اين موانع را شناسايي، و براي برطرف كردن آنها چاره انديشي كند.هدف مديريت دانش برقراري ارتباط بينخبرگان وافر اد مجرب سازمان با افرادي است كه نيازبه دانش خاصي رادارند.موفقيت درزمينة مديريت دانش نيازمند ايجاديك محيط جديدكاري ميباشد، كه دانش وتجربه بتوانند به راحتي تسهيم شوند. هوش مصنوعي از داغ ترين موضوعاتي است كه دانشمندان علوم رايانه آن را تحت بررسي دارند. آنها قصد دارند تا به جاي ساخت يك ماشين هوش مصنوعي آن را به بار آورده و رشد دهند.دوران كنوني، دوران دگرگوني وتغيرپرشتاب دانش است.هرپنﺞ ونيم سال حجم دانش دوبرابرميشود، البته عمر ميانگين آن كه به»دارايي«و»منبع ارزشمندراهبردي«ارتباط دارد، كمترازچهارسال است. مديريت دانش يكي ازگفتمان هايي است كه دردوران جديد درزمينه مديريت مطرح گرديده وبه شدت مورد توجه سازمانها ومبحﺚ مديريت قرارگرفته است.ازمهم ترين اركان مديريت دانش، پياده سازي سيستم و اثربخشي آن درسطﺢ سازمان ميباشد.چراكه ديگرمطالب مرتبط باآن همگي به عنوان مقدمه اي جهت بسترسازي و استفاده ازآنها براي تحقق عملي مديريت دانش به شمارميروند. هدف از اين مقاله آشنايي با هوش مصنوعي به عنوان نماد دوران فراصنعتي، نقش و كاربرد آن درمديريت دانش وكاربرد هوش مصنوعي در مديريت دانش است. بدين منظور، سئواﻻتي نظير اينكه مديريت دانش چيست ؟هوش مصنوعي چيست؟ مطرح ميشود و نهايتأكاربردهوش مصنوعي در مديريت دانش مورد بررسي قرارمي گيرد.