بازدارندگي منطقه اي مبتني بر مديريت تخاصم قدرت‌هاي ميان پايه (‌ايران – عربستان) در دولت سيزدهم

بهبود روابط ايران و عربستان در سال گذشته، مي‌تواند آغازگر دگرگوني گسترده در خاورميانه باشد. استفاده دولت سيزدهم از نتايج سياست بازدارندگي منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران در مديريت تعارضات ميان دو كشور محور اصلي اين مقاله است. در ايران تحريم‌‌‌‌‌‌‌ها، ناكامي در احياي برجام و در عربستان سوداي پادشاهي بن سلمان و رويكرد تجددخواهي وي هم زمان با تحولات گسترده در سطح بين‌الملل و منطقه، تصميم سازان را براي برون رفت از بن‌بست موجود به مجموعه‌اي از تغييرات ديپلماتيك با ميانجي‌گري چين در منطقه سوق داد كه نشان از ادراكي نو در كشورهاي همسايه براي احياي روابط دارد. شناخت درست به سياست سازان كمك خواهد نمود كه راهكارهايي مناسب تنظيم نمايند. روش شناسي در چارچوب نظريه بازدارندگي رسيدن از جز به كل است و نويسندگان از روش تحقيق داده بنياد استفاده نموده و به وسيله آن در صدد يافتن يك مدل نظري مي‌باشند. چارچوب مفهومي، نظريه بازدارندگي به معناي يك مفهوم منحصر به فرد دو كشور عربستان و ايران مي‌باشد. روش گردآوري مطالب كتابخانه‌اي و روش تجزيه و تحليل مبتني بر تحليل محتوا مي‌باشد. نظريه بازدارندگي منطقه‌اي عوامل مادي و معنايي را در برمي گيرد. يعني ايران و عربستان به درك جديدي از بازدارندگي رسيده‌اند كه مسائل في مابين را مديريت نمايند. در نتيجه تا زماني كه رويكرد امنيت منطقه‌اي را از دريچه امنيت رژيم مي‌بينند، مي‌توانند تعارضات موجود را مديريت كرده و نظم نويني را در منطقه به وجود آورند.

The improvement of relations between Iran and Saudi Arabia last year can be the beginning of a massive transformation in the Middle East. The 13th government s use of the results of the regional deterrence policy in managing conflicts between the two countries is the main focus of this article. In Iran, the sanctions, the failure to revive the JCPOA, and in Saudi Arabia the succession of the Bin Salman kingdom and his modernist approach with extensive developments at the international and regional level, made the leaders willing to a series of diplomatic changes with the mediation of China, which shows a new perception in the neighboring countries to revive has relationships. A proper understanding will help policy makers to formulate appropriate solutions. The methodology in the framework of deterrence theory is to reach from part to whole, and the authors used the data-based research method and are trying to find a theoretical model through it. The conceptual framework, deterrence theory means a unique concept of the two countries of Saudi Arabia and Iran. The method of collecting library materials and the analysis method is based on content analysis. The method of collecting library materials and the analysis method is based on content analysis. The theory of regional deterrence includes material and semantic factors. It means that Iran and Saudi Arabia have reached a new understanding of deterrence to manage the issues between them. As a result, as long as they see the regional security approach through the lens of the regime s security, they can manage the existing conflicts and create a new order in the region.