تبارشناسي در پژوهش هاي حوزه علم اطلاعات و دانش شناسي با تمركز بر ديدگاه ميشل فوكو

تبارشناسي در نظريه قدرت، از ديدگاه ميشل فوكو به مطالعه ريشه‌ها، نسبت‌ها، و توسعه تاريخي يك تبار، خانواده، يا گروه اجتماعي مي‌پردازد و نشان مي دهد كه چگونه ايدئولوژي ها و نيروهاي قدرت ميتوانند تفسير و شناخت در مورد هويت و تبار را شكل دهند. اين ديدگاه با تمركز بيشتر در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسي در راستاي مباحثي همچون فرداده، فراپيشينه، پيشينه پژوهش و استناددهي علميبه آثار ديگر نويسندگان و صاحبان نظريه كاربرد دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بازنگري در مفاهيم و حوزه هاي كاربردي مهم در علم اطلاعات و دانش شناسي به منظور بازانديشي تبارشناسي در موارد مذكور با تاكيد بر نظريه قدرت ميشل فوكو است. روش پژوهش: روش اين پژوهش از نوع توصيفي- تحليلي است. به اين صورت كه با استفاده از منابع كتابخانه‌اي و مطالعه ي متون موجود مباني نظري ذيل حوزه پژوهش استخراج شده و بر اساس تطبيق داده‌هاي به دست آمده با نظريه‌اي كه نقطه تمركز بحث است، در نهايت تطبيق، تحليل و نتيجه‌گيري خواهد شد. بيان مسئله: پژوهش حاضردر پي يافتن روابط تبارشناختي موجود در فراداده ها، فراپيشينه ها، پيشينه نامه ها، شاخص هرش، ضريب تاثير مجله و شبكه استنادات علميبه عنوان عاملان موثر در شكل‌گيري پژوهش‌هاي علم اطلاعات و دانش شناسي با تاكيد بر ديدگاه ميشل فوكو در مفهوم قدرت طرح ريزي شده است. مباحث اصلي: در اين مقاله نقش مهم نسب شناسي علميدر استناد دهي علمي، فراداده، فرا پيشينه، پيشينه نامه پژوهش و در كليه مباحثي كه به نحوي در باز انديشي تبارشناسي در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسي كمك كننده خواهد بود، تبيين شده است. همچنين لازم به ذكر است، به منظور برقراري ارتباط مباحث با انواع روش‌هاي پژوهش بخشي از مطالب مقاله در راستاي وضعيت كنوني پژوهش و انواع آن در علم اطلاعات و دانش‌شناسي تبيين و توصيف شده؛ در همين راستا جايگاه پژوهش كيفي در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسي به عنوان نقطه تمركز بحث حاضر با تاكيد بيشتري بررسي و وضعيت سنجي شده است. در نهايت بحث حاضر با عنايت به نتايج به دست آمده در تطبيق با نظريه قدرت ميشل فوكو تحليل و نتيجه‌گيري شده است.