روش‌هاي نوپديد در مطالعات ميان رشته‌اي اسلامي؛ كاربست روش دلالت ‌پژوهشي در مطالعاتِ مديريتيِ قرآني

تحول علوم انساني از طريق جنبش نرم افزاري و نظريه پردازي، ضرورتيست كه در سال هاي اخير مورد توجه قرار گرفته است؛ لازمه اين تحول، رجوع به منابع اصيل و ارزشمند قرآن و حديث مي باشد، چرا كه بر اساس كلام معصوم(ع) و آيات متعددي از قرآن كريم، اصولومبانيكليه علوم از قرآن قابل برداشت است؛ استفاده روش مند و اصولي از قرآن كريم براي نظريه پردازي در علوم انساني نيز مسئله مهم ديگري است كه بايد به آن توجه ويژه اي شود تا پژوهشگر در ورطه هولناك تفسير به رأي و التقاط غوطه ور نشده و نظريه اي به واقع برآمده از قرآن تدوين كند (نه اينكه نقابي قرآني بر نظريات غربي بزند). واقعيت آناست كه قرآن و ساير كتب آسماني به صورت مستقيم به همه موضوعات مطرح در رشته‌هاي مختلف نپرداخته و اين پژوهشگران هستند كه بايد با روشهاي دقيق و اصولي به فهم و كشف دلالت‌هاي قرآني در حوزه‌هاي مختلف رشته‌ي خود بپردازند؛‌ روش دلالت‌پژوهي اين امكان را به پژوهشگران مي‌دهد كه به صورت مدون،‌ علمي و سيستماتيك به كشف دلالت‌هاي قرآني در حوزه علمي مورد نظر خود پرداخته و از اين رهگذر حوزه مدنظر خود را بسط، ‌تدقيق،‌ بهبود و غنا بخشند. اين روش كه شامل 4گام كلي: «1-يافتن ايده‌هاي كليدي؛ 2-اعتبارسنجي ايده‌هاي كليدي؛ 3-تعيين دلالت هاي مناسب؛ 4-اعتبارسنجي دلالتها» و 11 گام جزيي مي‌باشد؛ در حوزه مديريت اين امكان را فراهم مي‌كند تا پژوهشگران به بررسي دلالت‌هاي قرآنبر حوزه‌هاي مختلف(مانند مديريت منابع انساني،‌ مديريت اداره امور عمومي،‌ رفتار سازماني و..) بپردازند؛‌ در اين مقاله سعي داريم كاربرد اين روش را در مطالعاتِ مديريتيِ قرآني بررسي كنيم.