تأثير آموزش به روش معكوس بر يادگيري درس علوم پايه پنچم ابتدايي

The effect of teaching in reverse method on the learning of fifth grade science course

هدف از پژوهش حاضر، بررسي تأثير آموزش به روش معكوس بر يادگيري درس علوم پايه پنجم ابتدايي شهر گنبدكاووس بود. اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر شيوه اجرا، نيمه آزمايشي است. جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي شهر گنبدكاووس در سال تحصيلي 1402-1401 بود. به منظور انتخاب حجم نمونه آماري، از روش نمونه گيري در دسترس استفاده شد. بدين منظور كه 30 نفر از اين دانش آموزان به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (15) و گروه كنترل (15) جايگزين شدند. به منظور اندازه گيري يادگيري درس علوم از نمره‌اي كه دانش آموزان از اين درس به دست آورده اند، استفاده شد. در اين پژوهش دانش آموزان گروه آزمايش؛ در منزل آموزش را از طريق آموزش به روش معكوس دريافت كردند و در كلاس به تمرين مباحث آموخته شده تحت نظارت معلم پرداختند. در حالي كه آزمودني‌هاي گروه كنترل آموزش را به صورت معمول دريافت كردند. جهت تجزيه و تحليل داده‌ها از روش‌هاي آمار توصيفي و استنباطي با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و از تحليل كواريانس انجام شد. يافته‌هاي استنباطي نشان داد كه استفاده از روش آموزش معكوس مي‌تواند بر ارتقاي يادگيري درس علوم دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي شهر گنبدكاووس مؤثر باشد (001/0).بنابراين، نتيجه گرفته مي‌شود كه آموزش به روش معكوس منجر به يادگيري بيشتري درس علوم مي‌شود.