تأثير وضعيت اجتماعي-اقتصادي خانواده بر هوش هيجاني دانش‌آموزان دبستاني: تأثير واسطه‌اي سبك‌هاي فرزندپروري

The effect of the socio-economic status of the family on the emotional intelligence of elementary school students: the mediating effect of parenting styles

مطالعه ي حاضر با هدف تأثير وضعيت اجتماعي-اقتصادي خانواده بر هوش هيجاني دانش‌آموزان دبستاني: تأثير واسطه‌اي سبك‌هاي فرزندپروري انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف كاربردي مي باشد و بر اساس گردآوري داده ها توصيفي-تبييني و از نوع همبستگي است كه به شيوه پيمايشي انجام گرفته است. ابزار گرداوري داده ها در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد مي باشد. جامعه آماري تحقيق حاضر شامل كليه دانش آموزان پنجم ابتدايي شهرستان مهاباد است. براي بدست آوردن تعداد نمونه اي تحقيق حاضر از فرمول كوكران استفاده شده و تعداد نمونه 384 نفر تعيين شد. همچنين روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي مي باشد. تحقيق حاضر با استفاده از روش‌هاي كمي تجزيه و تحليل شده است. بر اين اساس از آمارهاي توصيفي و استنباطي براي ارائه يافته‌ها استفاده شد. در سطح آمار توصيفي از شاخص‌هاي آماري، فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار و... براي توصيف متغيرهاي جمعيت شناختي استفاده خواهد شد. براي تحقق اين امر از نرم افزار EXCEL و SPSS به منظور جمع آوري داده و ساخت بانك اطلاعات مرتبط با تحقيق كمك گرفته مي‌شود در سطح آمار استنباطي به دليل غيرنرمال بودن داده ها از نرم افزار PLS Smart (براي محاسبة تحليل عاملي تأييدي و تحليل مسير و برآورد رابطه‌هاي ميان متغيرهاي پنهان مسئله و برازندگي مدل) مورد استفاده قرار گرفت.در بخش استنباطي نتايج فرضيه‌هاي پژوهش بر اساس مدل معادلات ساختاري ارائه گرديد. نتايج بيانگر اين است كه ضريب مسير بين وضعيت اجتماعي_اقتصادي خانواده و هوش هيجاني دانش‌آموزان دبستاني شهرستان مهاباد 276/0، ضريب مسير وضعيت جتماعي_اقتصادي خانواده بر سبك‌هاي فرزندپروري دانش‌آموزان دبستاني شهرستان مهاباد 587/0 و ضريب مسير بين سبك‌هاي فرزندپروري و هوش هيجاني دانش‌آموزان دبستاني شهرستان مهاباد 566/0 بوده و با توجه به مقدار تي هاي بدست از تجزيه و تحليل داده ها كه از 96/1 بزرگتراست و سطح معني‌داري در هر سه فرضيه 000/0 به دست آمده كه از 05/0 كم تر بوده بنابراين فرضيه هاي اول، دوم و سوم پژوهش تائيد مي شوند. در آخر سبك‌هاي فرزندپروري در رابطه بين وضعيت اجتماعي-اقتصادي خانواده و هوش هيجاني داراي نقش ميانجي گري است.