شماره ركورد كنفرانس :
5474
عنوان مقاله :
مقايسۀ مفاهيم اسطورهاي ـ عرفاني در غزليات شمس و منطقالطير (مطالعۀ موردي سيمرغ، هماي، قاف)
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of mythological-mystical concepts in Shams s and Logiq al-Tayr s poetry (Case study of Simorgh, Homay, Qaf)
پديدآورندگان :
رنجبر فاطمه r.fadah@yahoo.com دانشگاه سمنان
كليدواژه :
اسطوره , عرفان , شعر , منطقالطير , غزليات شمس
عنوان كنفرانس :
پنجمين كنفرانس ملي نوآوري و تحقيق در فرهنگ، زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
با توجه به وجوه مشترك دو مقوله اسطوره و عرفان و نقش هر دو در بسط و گسـتردگي حوزه هاي فكري بشر از گذشته تا كنون به نظر مي رسد كـه درك درسـت، منطقـي و هميشـگي بزرگان ادب از ارتباط تنگاتنگ و همگرايي اسطوره و عرفان؛ آنان را بر آن داشت تـا مضـامين عرفاني را با توسل به مفاهيم اسطورهاي بسط دهند و به بازآفريني هاي بديعي دست پيدا كنند. اين پژوهش با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي و با بهره گيري از منابع كتابخانه اي در تلاش است تا به بررسي مقايسه اي مفاهيم اسطورههاي ـ عرفاني در دو اثر ماندگار زبان فارسي يعني غزليات شمس و منطقالطير بپردازد. نتايج پژوهش نشان ميدهد عطار و مولانا كه تمايلات خاص عرفاني داشتند در آثار خود از نمادهاي اسطورهاي بهوفور استفاده نموده و گاه تصاوير و نمادهاي جديدي در راستاي مفهوم سازي هاي اسطوره اي ـ عرفاني خلق كردهاند. هر دو شاعر در آثار خود بيش از آنكه به سنت اوستا و متنهاي پهلوي زرتشتي و حماسي وابسته باشند، به سنت زنده و پوياي روايات شفاهي و گاه مكتوب شرق ايران و آثار صوفيه وابسته هستند و دليل تفاوتهاي جدي آنها با متنها و مطالب اوستايي و زرتشتي پهلوي همين است. هر دو شاعر با دسترسي به منابع مشترك در خصوص اسطورههاي ايراني و استفاده آنها در راستاي اهداف عرفاني، علاوه بر اينكه زنده كننده مجدد اين اسطورهها بودند، گاه به بازآفريني اسطورهها در راستاي اهداف عرفاني دستزدهاند. با توجه به مقتضيات منحصربهفرد هر يك از آثار موردبررسي جلوههاي حضور برخي از اسطورهها متفاوت با ديگري است و براي اينكه بتواند مجوز ورود از آثار حماسي به آثار عرفاني را داشته باشد، ملزم شده است وجودش را به يك سري از صفات خاص بيارايد و از بعضي ويژگيها بپيرايد و تحولات اساسي در معنا و ساختار خود ايجاد كند، زيرا نيازمند آن است كه در پهنة عرفان، علويتر، مقدستر، مجردتر، آسمانيتر و بلند آشيان تر ظاهر شود و بر جوانب فرا مادي وجودش بيفزايد و خود را با مقتضيات ادب عرفاني همچون حمل مفاهيم سنگين، والا و قدسي سازگار كند، بر اساس يافته هاي بحث به نظر مي رسد اين مورد اخير در منطقالطير عطار بيشتر از غزليات شمس ديده ميشود.