بررسي تطبيقي سفرقهرمان در گيل گمش وداستان جنگ مازندران و هفت خان رستم در شاهنامه با رويكرد نظري سفر نويسنده كريستوفر ووگلر

A comparative study of the hero s journey in Gil Gomesh and Mazandaran war story and Rostam s Haft Khan in Shahnameh with the theoretical approach of Christopher Vogler s journey.

ادبيات تطبيقي با توجه به كاركرد بينارشته اي مي تواند با بهره گيري از قابليت هاي كهن الگوها و ارائة شواهد عيني، فارغ از محدوديت هاي زماني و مكاني بر ميراث مشترك ادبي، فرهنگي و قومي بشر صـحه گذارد و به تحليل آثار ادبي از خلال فرهنگ،تاريخ و جغرافياي اقوام مختلف جهان بپردازد .كهن الگوي سفر قهرمان يا سفر نويسندة كريستوفر ووگلر مي تواند محكي منطقي براي پي بردن به اشتراكات فرهنگي و ساختاري آثار ادبي مختلف در ميان آثارجهاني باشد.در اين پژوهش رويكرد سفر نويسندة ووگلر در داستان كيكاووس ، نبردمازندران و هفت خوان رستم و افسانة سومري-بابلي گيل گمش بررسي شده است و همة مراحل دوازده گانه در دو اثر به ترتيب و گاه به صورت ادغامي و تركيبي نمود پيدا كرده است .به گونه اي كه مراحل مختلف سفر و حتي نوع آزمايش ها ،امتحان و دشمنان نيز گاهي مشترك بودند. ( دنياي عادي ،دعوت به ماجرا،رد دعوت ،ملاقات با استاد، عبور از نخستين آستانه، در پردة اول ، آزمون ها، متحدان، دشمنان راهيابي به ژرف ترين غار آزمايش در پردة دوم، ساختار پاياني داستان وبازگشت به اكسير در هر دو اثر روند چرخشي را طي كرده است، همة اين ها علاوه بر ناخودآگاه جمعي مشترك بشر و كهن الگوي سفرقهرمان ، مسائل برون متني مشتركي را از جمله خاستگاه جغرافيايي و فرهنگي،مباحث و اطلاعات تاريخي را يادآور مي شود.