شماره ركورد كنفرانس :
5474
عنوان مقاله :
استعارهي مفهومي «فلك» در مثنوي
عنوان به زبان ديگر :
Conceptual metaphore of Falak in Masnavi
پديدآورندگان :
مهديزاده مريم maryam.mehdizadeh707@gmail.com دانشگاه فردوسي مشهد , ناظري قوجق ماهم mahem.nazerigh@gmail.com دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
استعاره مفهومي , ليكاف , جانسون , مثنوي مولانا , فلك.
عنوان كنفرانس :
پنجمين كنفرانس ملي نوآوري و تحقيق در فرهنگ، زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
يافتههاي زبانشناسي شناختي، استعاره را از يك صناعت ادبي به مفهومي در انديشه و عمل آدمي تعميم ميدهد. براين اساس، فهم يك حوزة مفهومي به كمك يك حوزه مفهومي ديگر و از راه استعاره در زبان ممكن ميشود. ليكاف و جانسون با طرح اين ايده، به اين نتيجه رسيدند كه اساساً زبان انسان ماهيت استعاري دارد. اين مفهوم در آثار و متون ادبي نيز ديده ميشود و شاعران و نويسندگان براي قابل فهم ساختن مفاهيم مختلف از اين قابليت زباني بهره جستهاند. در اين جستار تلاش بر اين بوده است كه چگونگي مفهومسازي فلك در شش دفتر مثنوي از ديدگاه استعاره مفهومي بررسي شود. در اين بررسي از نظريه ليكاف و جانسون درخصوص استعاره مفهومي كه داراي سه حوزة اصلي مبدأ، مقصد و نگاشت است، بهره گرفته شده است. يافتههاي اين بررسي نشان ميدهد كه فلك بهعنوان حوزه مقصد، بهواسطه چند حوزههاي مبدأ مفهوم سازي ميشود، و فلك، چرخ، جاندار، شيء و بنا تصوير شده است.