بررسي تورم سمت عرضه ايران و پيشنهاد سياست متناسب جهت مهار تورم

Investigation of Supply-Side Inflation in Iran and Proposing an Appropriate Policy for Inflation Control

تورم اقتصاد ايران پديده‌اي به قدمت بيش از پنج دهه با ميانگين بالاتر از 20% است كه درمان اين بيماري مزمن نيازمند شناخت صحيح از علل آن و سپس تهيه نسخه متناسب با آن علت‌ها مي‌باشد. محدودسازي علل تورم به افزايش تقاضاي ناشي از رشد مقدار پول، مانع از توجه به علل سمت عرضه شده است. اين تنگ‌نظري به علاوه فرض برون‌زايي عرضه پول، تنها به سياست كنترل حجم پايه پولي يا نقدينگي توسط يك بانك مركزي مستقل و نيز عدم كسري بودجه دولت مي‌انجامد. تحليل غيرمتعارف كه بر كاهش عرضه ناشي از فشارهاي هزينه‌اي و شكل‌گيري مارپيچ هزينه-قيمت به عنوان علل تورم تأكيد مي‌كند، تجويز مسئله را سياست‌هاي درآمدي (سياست‌هاي انبساطي سمت عرضه و تنظيم‌گر نزاع قيمتي عاملان اقتصادي) مي‌داند. بر اساس اين تبيين، رشد نقدينگي معلول تورم و به تبع افزايش تقاضاي پول است و نه علت آن. با توجه به مهجور بودن تحليل فوق در كشور، در اين پژوهش با بهره‌گيري از نظريه كينز و پساكينزي‌ها و با استفاده از روش رگرسيون، به بررسي تورم فشار هزينه و تورم ناشي از تنازع در ايران و سپس در صورت تأييد نقش قابل توجه اين دو در تورم كشور، به ارائه سياست‌هاي متناسب با آن براي مهار تورم خواهيم پرداخت. استخراج يك رابطه نظري جديد براي منحني فيليپس نزولي به عنوان بديل رابطه مقداري پول و تأييد آماري تورم فشار هزينه در ايران به وسيله آن، دستاورد اصلي اين پژوهش است كه دلالت‌هاي مهمي در زمينه سياست‌گذاري مهار تورم در عين جهش توليد خواهد داشت.

The inflation of Iran s economy is a phenomenon with more than five decades old and more than 20% on average. The treatment of this chronic disease requires a correct understanding of its causes and then the preparation of a prescription appropriate to those causes. Limiting the causes of inflation to the increase in demand caused by the growth of money prevents attention to the causes of the supply side. This narrow-mindedness, besides the assumption of exogenous money supply, only leads to the policy of controlling the volume of monetary base or liquidity by an independent central bank, as well as the absence of a government budget deficit. Unconventional analysis that emphasizes the reduction of supply due to cost pressures and the formation of the cost-price spiral as the causes of inflation, considers the problem prescription to be incomes policies (supply-side expansionary policies and regulation of price conflict of economic agents). According to this explanation, liquidity growth is the result of inflation and the consequent increase in demand for money, and not its cause. In this research, using the Post-Keynesian theory and the regression method, we investigate cost-push and conflict theory of inflation in Iran, and then if the significant role of these two is confirmed in country s inflation, we will provide appropriate policies to curb inflation. Deriving a new theoretical relationship for the downward Phillips curve as an alternative to the quantity theory of money and verifying cost push inflation in Iran through it is the main achievement of this research, which will have important implications in the field of inflation control policies together with the production jump.