شماره ركورد كنفرانس :
5500
عنوان مقاله :
جرم انگاري رفتارهاي منتهي به آسيب هاي گسترده اجتماعي
پديدآورندگان :
شهرياري زهرا كارشناسي ارشد حقوق جزا وجرم شناسي، فعال اجتماعي و فرهنگي حوزه بانوان
كليدواژه :
جرم انگاري , رفتار , آسيب , گسترده اجتماعي
عنوان كنفرانس :
دومين كنفرانس ملي آسيب هاي اجتماعي و رواني با تاكيد بر علوم رفتاري
چكيده فارسي :
نخستين و مهمترين مبنايي كه در قبال جرمانگاري رفتارها تاكنون طرح شده است، مبناي ضرورت است. منظور از اين مبنا به طور اجمالي آن است كه رفتارها فاقد عنوان مجرمانه ميباشند مگر در جايي كه ضرورتي ايجاب نمايد كه يك رفتار به عنوان جرم تلقي گردد. به واقع، حقوق كيفري بايستي آخرين راهحلي باشد كه به عنوان يك ابزار بتوان در مقابل برخي از رفتارها مورد استفاده قرار داد. اصل ضرورت در جرمانگاري بدان معنا ميباشد كه استفاده از حقوق كيفري براي عملي كه قابليت كنترل را دارد و همچنين ضروري است بر آن رفتار، نظارت وجود داشته باشد، در صورتي خواهد بود كه آن عمل با استفاده از ديگر ابزارهاي غير حقوقي و حقوقي غير كيفري محدود نشده باشد و در ثاني، به كارگيري حقوق كيفري منوط به آن است كه برحسب نياز جدي و شديد همزيستي مسالمتآميز توسل به ابزار كيفري نياز داشته باشد و اين ضرورت تابع مباني و اصول است. از اينرو، اگر ضرورت ناشي از همزيستي مسالمتآميز وجود نداشته باشد، وضع قوانين جزايي محدوديتي دربرنخواهد داشت و مهمترين راه براي سنجش لزوم قوانين كيفري، تطبيق آن با واقعيّتهاي جامعه و نياز آن است.رفتارهاي منتهي به آسيبها و مخاطرات گستردة اجتماعي عبارتي است براي توضيح و تبييين پارهاي از اقدامات كه به طرق مختلف اكثراً و غالباً توسط اشخاص حقوقي در سطح اجتماع برعناصر مختلف زندگي فردي يا اجتماعي اشخاص اعم از حقيقي و حقوقي آثار سوء و گاه جبران ناپذيري بر جاي ميگذارد.رفتارهاي منتهي به آسيب، عنصر گستردگي را در خود جاي داده است. بزه ديده شناسي يكي از شاخههاي نوين جرمشناسياست كمتر از يك سده پس از تولد جرمشناسي و در سالهاي اخير اعلام وجود نموده است. در بزه ديدهشناسي به دليل غفلتي كه ساليان سال در خصوص مجنيعليه (بزه ديده) مطرح بوده، پژوهشها بر قرباني جرم متمركز شد تا نقش شخصيت او در تكوين جرم معين گردد و اين امر تحول عميقي در علت شناسي جنايي بود و بزه ديدهشناسي شكل گرفت و به مرحلهاي رسيد كه لازم است بزه ديده بيش از پيش مورد توجه واقع شود. يكي از نويسندگان در اين مورد اشاره مي كند: « رفتارهاي آسيب محور به صورتي ايجاد ميگردند كه ترس و ناامني در ميان اشخاص جامعه به وجود نميآورند. علت اين امر را ميتوان در همان غيرمحسوس و غيرملموس بودن آثار اين رفتارها و آني نبودن تأثير اين رفتارها در اكثر موارد، جست و جو كرد.» درپاسخ به اين استدلال بايد اذعان نمود؛ غير ملموس بودن رفتارهاي منتهي به آسيب خود يك ويژگي بارز از زميولوژي است اما در واقع مرتكبين اين دسته از آسيبها سعي دارند، ايراد آسيب را به طوري انجام دهند كه قربانيان به هيج عنوان از ورود آسيب به خود اطلاعي كسب نكند. در حقيقت بايد گفت؛ عمدتاً قربانيان آسيب به ندرت از متضرر شدن خود آگاهي مي يابند