چالش‌هاي نظري و معرفتي سند الگوي اسلامي ايراني پيشرفت

سند الگو از ديدگاه معرفتي با سه چالش اساسي در حوزه نظري، تاكتيكي و تكنيكي مواجه است. چالش نظري وقتي مطرح مي‌شود كه در فهم سند الگو، آرام‌آرام به استنتاجي پارادايمي از محتواي آن پي برده مي‌شود. پارادايم جديدي كه داراي تنشي جوهري با ديدگاه‌ها و پارادايم‌هاي مطرح در حوزه برنامه‌ريزي فضايي رايج است. چالش دوم كه بيشتر از نظر تاكتيكي مطرح است تقسيمات فعلي كشور است زيرا بنيان اين تقسيم‌بندي با اصل تعادل فضايي الگو، در تعارض است، زيرا مي‌توان اين تقسيمات را ماشين توليد تبعيض منطقه‌اي تلقي كرد و بالاخره چالش سوم كه مي‌تواند بيشتر معطوف به افق و تدابير باشد عدم تعريف شاخص‌هاي رقومي است كه به ‌وسيله آنها بتوان در مقام اجرا به ارزيابي مفاد افق و تدابير مبادرت كرد. نتايج حاصل از اين تحقيق كه در دانشگاه اصفهان صورت گرفته نشان مي‌دهد كه: - مهم‌ترين شيوه براي مقابله با چالش اول تغيير در آموخته‌هاي دانشگاهيان و محافل سازماني ايران، انتشار كتب مخالفان و نقادي‌هاي علمي و فلسفي پارادايم‌هاي رايج و تبعات اجراي آنها در ديگر كشورهاي جهان است. - راه چاره فائق آمدن بر تقسيمات كشوري ايجاد منطقه‌بندي مجازي با هويت چندگانه است تا بتوان آرام‌آرام نقش تبعيض‌آميز الگوي سلسله‌مراتبي تقسيمات كشوري با تقسيمات جديد شبكه‌اي مجازي از ميان برداشته شود. - و بالاخره مركز الگو براي دستيابي به يك نظام ارزيابي كه بتواند سنجش درستي از دستيابي به اهداف مفاد افق و تدابير داشته باشد، بايد تدوين و تعريف شاخص‌هاي جديد در حوزه‌هاي مختلف الگو را در دستور كار خود قرار دهد.