نقش بازايابي كارآفرينانه در فضاي ديجيتال بر عملكرد كسب و كار هايB2B بر اساس مدل خودسازماندهي

در بازار رقابتي و جهاني امروزي و در اثر تحول ديجيتال در جهان و استفاده ي همه گيرمردم از اينترنت، تركيب دنياي واقعي و دنياي مجازي و دنيايي مشترك همراه با آواتارهاي كاربران درمتاورس ،فناوري هاي نوين ابزاري قوي براي به اشتراك گذاري اطلاعات در مورد كالا و خدمات و نيزبراي گفت‌وگوي دوجانبه‌ي سازمان‌ها با مصرف‌كنندگان هستند و كسب و كارها در محيطي فعاليت مي نمايند كه بسيار پيچيده، غيرقابل پيش بيني و متلاطم مي باشد. براي اينكه در چنين محيطي بتوان دوام آورد، كسب و كارها بايد بتوانند عوامل و معيارهاي مختلف را در جهت بهبود عملكرد شناسايي و جهت افزايش آن گام بردارند. از زمان ورود مفهوم خودسازماندهي از حوزه هاي سيستم هاي پيچيده به حوزه هاي مديريتي و كسب و كار، اين موضوع مورد توجه پژوهشگران بسياري قرار گرفته است و محققين مختلف با رويكردهاي متفاوتي به آن نگريسته اند اما فقدان پژوهشي كه با رويكرد بازاريابي خلاق و كارآفرينانه ارتباط آن را با عملكرد كسب و كار در بازارهاي B2Bبررسي كند، احساس مي گردد. در اين راستا هدف تحقيق حاضر بررسي بازاريابي نسل پنجم چابك، خلاق و كارآفرينانه در فضاي ديجيتال بر عملكرد كسب و كار در بازار صنعتي بر اساس مدل خودسازماندهي مي باشد. در راستاي دستيابي به هدف حاضر، با استفاده از مرور مطالعات نظري و مطالعه توصيفي، سعي شده است تا با نگاهي مختصر و جامع بر مفاهيم متغيرهاي تحقيق، درك مناسبي از آن ها را به وجود آورده و نتايج پژوهش به پيشنهاداتي كاربردي براي بازاريابان منتج شود.