شماره ركورد كنفرانس :
5525
عنوان مقاله :
وحدت وجود و وحدت شهود در مكتب مولوي، افلاطونيان و ابن عربي
پديدآورندگان :
رسولي بيرامي ناصر پژوهشگر وزارت جهاد كشاورزي
كليدواژه :
وحدت وجود , وحدت شهود , مولوي , ابن عربي , افلاطون , فلوطين , غزالي
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش بين المللي يگانگي و بيگانگي در انديشه عرفاني مولانا
چكيده فارسي :
در طول تاريخ محي الدين ابن عربي به عنوان عارف وحدت وجودي قلمداد شده است در حالي كه او عقايد وحدت شهودي دارد. از طرف ديگر كساني مثل امام محمد غزالي و مولوي و افلاطونيان عقايد وحدت وجودي دارند. هم وحدت وجودي ها و هم وحدت شهودي ها بر اين باور هستند كه اين عالم يعني جهان محسوس، سايه و تصوير است و همچنان كه سايه و تصوير هيچ گونه استقلال و جوهريتي ندارد اين جهان نيز هيچ گونه استقلال و جوهريت و حقيقتي ندارد، اما يك تفاوت مهم بين عقايد وحدت وجودي و وحدت شهودي وجود دارد و آن اينكه اگرچه وحدت وجودي ها مانند وحدت شهودي ها اين جهان را سايه و تصوير مي دانند اما براين باورند كه در اين جهان و در وجود انسان ها عنصر و جوهري خدايي وجود دارد كه از معدن الوهيت آمده است. آنها اين عنصر را گاهي روح و گاهي جان و گاهي نفس و گاهي دل مي گويند و چنين مي پندارند كه روح در اين جهان اسير جسم و تن و ماده شده است و هنگامي كه از اين اسارت رهايي پيدا كرد، روح، يعني اين عنصر الهي، به همان منبع يا اقيانوس اصلي يعني به الوهيت برخواهد گشت و با آن به وحدت خواهد رسيد. با اين همه وحدت شهودي ها كه محي الدين ابن عربي از سردمداران آنها است بر اين باورند كه در جهان هستي و در وجود ما هيچ گونه عنصر و گوهر خدايي وجود ندارد و همه عالم و از جمله ما انسان ها تصوير و ساية خداوند هستيم و از خداوند هيچ چيز در ما نيست و ما نمي توانيم با خدا به وحدت برسيم؛ بلكه چون عالم سايه و تصوير خداوند است پس به هر جا كه بنگريم به جز خداوند و يا ساية او چيزي ديگر براي ديدن و احساس نداريم. دقت در عقايد پيشينيان نشان مي دهد كه عقيده به وحدت وجود ريشه در باورهاي افلاطوني و نوافلاطوني، به ويژه فلوطين، دارد و بيشتر به نظرية فيضان و صدور فلوطين شبيه است. بنابراين ما در اين مقاله عقايد افلاطون، فلوطين، مولوي، امام غزالي و ابن عربي را مورد بررسي قرار داده و تشابهات و نقاط افتراق و جدايي آنها را نشان داده ايم و نشان داده-ايم كه برخلاف باور تاريخي كه احتمالا بعد از متهم كردن ابن عربي به داشتن عقايد وحدت وجودي توسط ابن تيميه به وجود آمده است ابن عربي اصولا وحدت شهودي است. يعني به هرچه در اين عالم نگاه مي كند خدا را مي بيند. زيرا عالم سايه و تصوير خداست، اما مولوي، افلاطونيان و امام غزالي وحدت وجودي هستند و بر اين باورند كه جوهر و اصل ما كه در نظر آنها روح ماست بعد از جدايي از تن به معدن و درياي الوهيت و به خداوند خواهد پيوست و با او يكي شده و به وحدت خواهد رسيد.