شماره ركورد كنفرانس :
5525
عنوان مقاله :
يگانگي منِ شاعر غنايي با يگانة غيبي(خوانشي نيچهاي از تجربة يگانگيِ شاعر نزد مولوي)
پديدآورندگان :
محبوبي آراني حميدرضا دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
شعر غنايي , حال و هواي موسيقايي , يگانگي ازلي , هنر بيصورت , وجد و بيخويشي
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش بين المللي يگانگي و بيگانگي در انديشه عرفاني مولانا
چكيده فارسي :
شعر غنايي، بهمثابة شعري كه از اعماق احساسات، هيجانات و عواطف شخصي شاعر برميآيد، هنري درونگرا است و در ردهبندي هنرها در زيباييشناسي فيلسوفاني چون كانت، شلينگ، هگل و شوپنهاور در جايگاهي مادون هنرهاي برونگرا قرار ميگيرد، يعني هنرهايي كه اساس تجربة زيباييشناسانة آنها بر اندرنگري فارغ از خواست و علاقه استوار است. در برابر، نيچه چنين نگرشي را بر خلاف شهود و درك هنري يونانيان و نيز ما آدميان به صورت كلي قرار ميدهد و ضمن استناد به فرهنگ يوناني به عنوان درك والا و معيار هنري، نميتواند بپذيرد كه شاعري چون آرخيلوخوس ارج و شأني كمتر از هومر داشته است. به همين دليل، و به ياري نكتهاي كه شيلر در نامهاي به گوته بيان داشته است، ميكوشد تا با استفاده از نظرية موسيقي شوپنهاور و جرح و تعديل آن بر حسب زيباييشناسي خودش معيارهايي تازه براي يك زيباييشناسي جديد به دست دهد. بنا به ادعاي نويسندة مقاله، چشمانداز متافيزيكي-زيباييشناسانهاي كه نيچه در نخستين اثر منتشرشدهاش، زايش تراژدي از درون روح موسيقي (1872)، ارائه ميدهد، بيشباهت با برخي اظهارات مولانا در آثار گوناگونش، به ويژه در غزليات شمس، نيست و ميتوان از اين اظهارات خوانشي نيچهاي به دست داد و مدعي شد كه تفسير نيچه بيش از آرخيلوخوس در مورد مولوي ميتواند معنا و مصداق پيدا كند.