شماره ركورد كنفرانس :
5525
عنوان مقاله :
بررسي تقابلهاي دوگانه در داستان قلعة هوشربا(ذاتالصُّور) از دفتر ششم مثنوي
پديدآورندگان :
نظري رؤيا كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي، دبير دبيرستانهاي كرمانشاه
كليدواژه :
ساختارگرايي , تقابل دوگانه , مولوي , مثنوي قلعة هوشربا
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش بين المللي يگانگي و بيگانگي در انديشه عرفاني مولانا
چكيده فارسي :
تقابلهاي دوگانه يكي از اصول اساسي نظرية ساختارگرايان است كه برخاسته از انديشههاي فرديناندوسوسور سوئدي است. در اين نظريه، معني هر واژه در نظام نشانهاي، منوط به روابط تقابلي است و با تحليلهاي متقابل در متن ميتوان به آاراء و افكار شاعر يا نويسنده پيبرد. بدين معنا كهمجموعِ عناصر يك متن در يك نظام پويا و از رهگذر ارتباطهاي متقابل با هم بايد بررسي شوند. از سوي ديگر بايد اشارهكرد كه آثار ادبي فارسي(عمدتاً كلاسيك) سرشار از تقابلهاي دوگانهاست چرا كه هر يك از آنها به فرقهها و مذهبهاي متنوعي گرايش داشتهاند از اينرو با استفادهاز آثار هنري در پي بازتاب ايدئولوژي خود و دفاع از آن برآمدهاند. مولانا جلالالدين رومي يكي از شاعران كلاسيك فارسي است كه مثنوي او سرشار از تقابلهاي دوگانه است و به وسيلة آنها تفكرات عرفاني خويش را بيان كرده است. بنابراين نوشتار حاضر با روش توصيفي-تحليلي به بررسي تقابلهاي دوگانه به عنوان يكي از عناصر محوري مثنوي قلعة هوشربا(قلعة ذاتالصُّور) از دفتر ششم پرداخته است. با توجه بهمشرب عرفاني مولانا به نظر ميرسد؛ كاركرد تصويرهاي ادبي قلعة هوشربا، بازنمايي تقابل ميان عالم صورت و معنا، عاشق و معشوق، انسان كامل و سالك مبتدي، عشق مجازي و عشق حقيقي است و اين مثنوي در حقيقت تلاشي است براي كشف روابط ميان عناصر مذكور.