شماره ركورد كنفرانس :
5525
عنوان مقاله :
سكوت عارفانه به روايت ابن عربي و مولوي
پديدآورندگان :
نوابي قمصري مريم السادات دانشگاه فرهنگيان
كليدواژه :
ابن عربي , مولوي , سكوت عارفانه , جهل , حيرت , ظلمت
عنوان كنفرانس :
چهارمين همايش بين المللي يگانگي و بيگانگي در انديشه عرفاني مولانا
چكيده فارسي :
بحث از زبان دين از جمله مباحث مورد عنايت عرفا در بحث از سلوك عرفاني سالك است. آنچه بحث از زبان دين را در عرفان منحصر به فرد ساخته و آن را از علم كلام متمايز مي كند، توجه به زبان عارف در آخرين سلوك معرفتي، معرفت شهودي، است. اين معرفت كه حاصل مواجهة واصل با انوار ذات الهي است زبان خاصي مي طلبد كهابن عربي و مولوي به آن توجهكرده اند. از منظر اين دو عارف كلام، حاصل معرفت عقلي و حسي نسبت بهاسما، صفات و افعال خداوند است و ازآن جا كه ذات مرتبه اي فراتر از وجود و در نتيجه وراي ادراك و تخيل است، در شهود عرفاني واصل، سخنوري جايگاهي ندارد و سكوت زبان عارف در توصيف و ستايش خداوند است. ابن عربي با رويكرد هستي شناسانه از ظلمت فراوجودي ذات سخن مي گويد و با رويكرد معرفتي از ظلمت عقل و بصيرت در مواجهه با وفور انوار ذات. زبان خاموش عارف در آن مرتبه در تفكر ابن عربي حاصل چنين بينشي است. مولوي نيز با رويكردي معرفتي به زبان واصل به حق توجهكرده و نهايت سلوك را حيرت از مشاهدة ذات مي داند. اين حيرت ناشي از عجز عقل در معرفت به حق و نيز معرفتي متفاوت از معرفتي است كه سالك در طي طريق به گمان خود از خداوند كسب كرده است. در پرتو چنين معرفت شهودي، جهلي ستودني وجود عارف را فرا مي گيرد. از منظر اين دو متفكر همان گونهكه سكوت عارفانه از كلام در توصيف خداوند گوياتر است، جهل عارفانه نيز از دانش استدلالي باارزش تر است.