شماره ركورد كنفرانس :
5555
عنوان مقاله :
كاربرد تكنيك بيگانهسازي برتولت برشت در نمايشنامه اقتباسي توراندخت از روايت هزارو يك روز
پديدآورندگان :
كلانتر مهدوي مينو دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات نمايشي،موسسه آموزش عالي هنر شيراز , اخوان صفار احسان دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات نمايشي،موسسه آموزش عالي هنر شيراز
كليدواژه :
هزارويكروز , برتولت برشت , اقتباس , بيگانهسازي , توراندخت
عنوان كنفرانس :
تئاتر و ارتباطات فرهنگي
چكيده فارسي :
ادبيات عاميانه از مهم ترين شاخصه هاي ادبيات هر جامعه اي است كه برآمده از باورها و رخدادهايي ست كه در طول سير تكامل آن جوامع روي داده است. اين نوع از ادبيات به صورت شفاهي از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته است. ادبيات عامه مردم ايران در زمره گنجينه هاي فرهنگي در ميان تمدن ها به شمار مي آيد. پژوهشگران پس از پي بردن به اهميت اين شاخه از ادبيات دست به گردآوري و مكتوب كردن اين آثار زدند. يكي از نمونه هاي اين آثار «هزار و يك روز» است كه توسط «فرنسوا پتيس دلاكروا» شرق شناس فرانسوي جمع آوري شده است. در اين اثر روايتي از داستان «توران دخت» آمده است كه مورد توجه نمايشنامهنويسان برجسته اي چون «كارلوگوتزي»، «فردريش شيلر»، «برتولت برشت» و بسياري ديگر از نويسندگان، قرار گرفته است. «برشت» با استفاده از ظرفيت هاي نمايشي اين افسانه ايراني كوشيده است تا انديشه هاي خود را پيرامون آن دسته از روشنفكراني بيان كند كه با سواستفاده از دانش بشر، فكر و انديشهي خود را در مسير استثمار طبقه محروم به طبقه حاكم ميفروشد. «برشت» در اين نمايشنامهي اقتباسي با استفاده از فن «بيگانهسازي» كه بر اساس آن با فاصلهگذاري و جلوگيري از غرق شدن در داستان مخاطب به فكر فرو رود و باعث تغيير نگرش او به مسائل شود، توانست نمونهي جديدي براي تحليل مسائل جامعهي سرمايهداري و افشاي مكانيسمهاي استثمارگرايانه ارائه دهد. پژوهش كيفي پيش رو با استناد به منابع معتبر مي كوشد تا ضمن تجزيه و تحليل ساختار روايي اين دو اثر نشان دهد كه رويكرد اقتباسي «برتولت برشت» در مواجه با اين داستان عاميانه چگونه بوده است و تكنيك برشت، افكار و جهانبيني او چه تاثيري بر اقتباس او از اين حكايت داشته است؛ همچنين در اين جستار درمييابيم كه عناصر بيگانهسازي چگونه موجب نگاه انتقادي مخاطب به مسائل پيش پا افتاده زندگي ميشود كه به دليل عادي شدن از نظر دور ماندهاند.