شماره ركورد كنفرانس :
5559
عنوان مقاله :
بهكارگيري هوش هيجاني دانشجويان در آموزش مجازي و تأثير آن در يادگيري در عصر پساكرونا
پديدآورندگان :
عبالرضاپور پريسا استاديار آموزش زبان انگليسي، دانشگاه سلمان فارسي، كازرون، ايران
كليدواژه :
هوش هيجاني , آموزش مجازي , دوره پسا كرونا , مهارت نگارش , آموزش زبان انگليسي
عنوان كنفرانس :
هويت ايراني برنامه درسي و آموزش در عصر پسا كرونا
چكيده فارسي :
همهگيري ويروس كرونا تأثير زيادي بر همه جنبههاي زندگي، بهويژه سبك زندگي و تحصيل دانشجويان داشته است. تأثير اين ويروس بر روي پيشرفت تحصيلي دانشآموزان و دانشجويان بهويژه در ايران بسيار چشمگير بوده است. در كشور ما تقريباً تمام مراكز آموزشي تعطيل گشته و جهت جلوگيري از شيوع اين ويروس در مراكز آموزشي، از آموزش مجازي بهعنوان تنها راهحل موجود براي برگزاري كلاسها بهره برده شد. تحقيقات پيشين نشان داده كه اين موقعيت پيشبينينشده باعث به وجود آمدن چالشهاي بسياري در روند آموزش براي مقامات رسمي، اوليا، مربيان و خود دانشجويان شده است. در اين ميان ميتوان به مطالعات انجامشده روي عوامل مؤثر بر سلامت رواني دانشجويان (پاستالي و همكاران، 2020؛ ساها و همكاران، 2020؛ شيگمورا و همكاران، 2020)، رفتار دانشجويان (آنگر و ميران، 2020)، تنظيم احساسات (رستابوگ و همكاران 2020) و استرس و روشهاي مقابله (هايلند و همكاران، 2020؛ ساويتسكي و همكاران، 2020) اشاره كرد. در رابطه با تأثير مهارتهاي اجتماعي و هوش هيجاني دانشآموزان در زمان بحران كوويد 19، عبدالرضاپور و قنبري (1399) به بررسي راهكارهايي جهت كاهش تأثير بحران كوويد 19 بر روي مهارتهاي اجتماعي و احساسي دانشآموزان در حين آموزش پرداختند و به تأثير بالاي مهارت اجتماعي و هوش هيجاني دانشآموزان، اوليا و مربيان در محيط آموزش مجازي اشاره كردند. پيشينه تأكيد بر نقش احساسات و عواطف بر يادگيري به زمان افلاطون برميگردد كه بر اين باور بود كه يادگيري بدون دخالت احساسات صورت نميپذيرد. بااينوجود، نخستين بار در دو مقاله مهم سالووي و ماير در سال 1989، اين موضوع بهصورت علمي مورد كنكاش قرار گرفت. تعريفي كه آنها از هوش هيجاني ارائه دادند شامل توانايي بيان درك احساسات، دسترسي به احساسات و توليد آنها جهت كمك به تفكر، توانايي فهم احساسات و دانش احساسي و تنظيم احساسات با تفكر بهمنظور رشد فكري و عقلاني است. طبق نظريه سالووي و ماير هوش هيجاني شامل تواناييهاي حسي است كه قابل پرورش و ارتقاست. برنامه هوش هيجاني ارائهشده در اين مقاله بر پايه همين نظريه است. بهطوركلي هوش هيجاني به افراد توانائي بالاتري درزمينه مديريت فردي، خودآگاهي، درك و فهم عواطف و احساسات ميدهد و از اين طريق افراد بهتر ميتوانند با ناملايمات و مشكلات زندگي، روابط اجتماعي و كار مقابله كنند. ازآنجاييكه در كلاسهاي مجازي، دانشجويان تحتفشار و استرس بيشتري هستند و نياز بيشتري به درك احساسات خود و درك متقابل دوستان بهويژه در شرايط كنوني همهگيري كرونا دارند، شناخت، درك و بهكارگيري احساسات آنها از اهميت بيشتري برخوردار است؛ بنابراين بديهي است كه مراكز آموزشي و مراكز و سازمانهايي كه با نيروي انساني سروكار دارند ميبايست به اين خصيصه انساني توجه بيشتري مبذول كنند. چنانچه سطح هوش هيجاني افراد افزايش پيدا كند هم تأثير مثبتي بر روي عملكرد آنها در دورههاي آموزش مجازي در زمان بحران كرونا خواهد داشت و هم مواجه با اين مسائل باعث ميشود كه در عصر پساكرونا، با افرادي با حس همدردي بيشتر، اعتمادبهنفس بالاتر و باانگيزه و هدفمند روبرو باشيم. سؤالي كه در اينجا ممكن است مطرح شود اين است كه آيا امكان ارتقاي هوش هيجاني دانشجويان در محيط آموزش مجازي وجود دارد يا خير و اينكه آيا سطح هوش هيجاني بر عملكرد دانشجويان در محيط آموزش مجازي تأثيرگذار است. پيرو پژوهشهاي پيشين كه تأثير مثبت مداخلههاي مبتني بر هوش هيجاني روي عملكرد افراد در محيطهاي يادگيري را مورد تائيد قرار دادند (عبدالرضاپور، 2017 الف و ب) و با توجه به نظريه سالووي و ماير (1989) كه احتمال ارتقا هوش هيجاني را تائيد كردند، در اين مطالعه دو فرضيه ساخته شد: الف) آشنا كردن دانشجويان در محيط آموزش مجازي با هوش هيجاني موجب افزايش معنيدار اين نوع هوش ميشود و ب) مداخله مبتني بر هوش هيجاني منجر به بهبود عملكرد مهارت نگارش دانشجويان رشته آموزش زبان انگليسي در محيط آموزش مجازي ميشود.