شماره ركورد كنفرانس :
5563
عنوان مقاله :
بررسي آراي تربيتي خواجه نصير الدين طوسي و شهيد مرتضي مطهري
پديدآورندگان :
بيدل عرب علي دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش.دانشگاه پيام نور مركز همدان.ايران , جليزي احمد دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش.دانشگاه پيام نور مركز همدان.ايران , خانمحمدي شيدا دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش.دانشگاه پيام نور مركز همدان.ايران
كليدواژه :
تربيت , آراي تربيتي , خواجه نصير الدين طوسي , شهيد مطهري
عنوان كنفرانس :
سومين كنفرانس ملي توسعه و علوم انساني با تاكيد بر علوم رفتاري و علوم اجتماعي
چكيده فارسي :
به منظور بررسي بررسي تطبيقي و تحليلي آموزه هاي دو انديشمند مسلمان، خواجه نصيرالدين طوسي و شهيد مطهري » تحقيقي با روش بردي و كندل و با رويكرد تطبيقي انجام شد. گزاره هاي اصلي اين تحقيق ناظر بر اين موضوع بود كه ديدگاه خواجه نصيرالدين طوسي در مورد اركان تربيت (هدف برنامه، روش، اصول، معلم و دانش آموز) چيست؟؛ ديدگاه شهيد مرتضي مطهري در مورد اركان تربيت (هدف، برنامه، روش، اصول، معلم و دانش آموز) چيست؟؛ وجوه تفاوت و تشابه ميان، خواجه نصيرالدين طوسي و شهيد مطهري براساس روش بردي در چهار محور توصيف، تفسير، همجواري و مقايسه چه مواردي هستند. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد كه: هردو دانشمند هدف غايي تعليم و تربيت را نزديكي به خدا مي دانند. شهيد مطهري تربيت را شكوفايي استعدادهاي فرد تعريف مي كند و به پرورش عقلاني تاكيد دارد و ابزار شناخت را حس و عقل و تزكيه نفس مي داند. خواجه تربيت را مراقبت از نشو و نماى آدمى در مسير طبيعى او به سوى كمال مى داند. مطهري براي تربيت به اهداف غايي و اهداف واسطي در تربيت عقيده دارد. خواجه عمده ترين هدف تربيت را اعتدال ميان قواى سه گانه آدمى (شهويه، غضبيه و ناطقه) مى داند،اين دو دانشمند اصول تربيتي تقريبا مشابهي را مد نظر داشته اند. هر دو دانشمند مسلمان اصولي مانند تدرج، تفرد وجود تفاوتهاي فردي)، اصل كرامت ذاتي انسان، اصل تغيير پذير بودن اخلاق، توام بودن علم و عمل، الگو سازي و معاشرت، اصلاح شرايط محيطي، تعقل و اعتدال را مدنظر داشته اند. در مورد روشها نيز شباهت هايي هست و هر دوانديشمند روشهايي مانند تمرين و تكرار، مراقبه و محاسبه، خودسازي، پرورش جسم، تغافل، كار و فعاليت، عادت، مهر و محبت، تفكر و تعقل، وعظ و نصيحت، امربه معروف و نهي از منكر، تقليد، الگوسازي،تاكيد بر عمل، تلقين، تشويق و تنبيه را مد نظر داشته اند. در مورد برنامه هم مي توان گفت، گرچه هر دو دانشمند تقسيم بندي متفاوتي از علوم ارائه دادند و مواد درسي پيشنهادي آنها كمي متفاوت بود ولي هر دو انديشمند قرآن و احاديث را در برنامه شان مدنظر داشتند. از نظر محتوا، خواجه نصير به علوم طبيعي و فلسفه اهميت مي داد و از نظر مطهري هم بعضي علوم در بعضي دوره ها ممكن واجب كفايي شود و در برخي دوره ها نشود و با فلسفه، علوم طبيعي و هنر مخالفتي نداشت.از نظر هردو انديشمند معلم جايگاه والايي دارد و متعلم بايد به او احترام بگذارد. معلم بايد ديندار و عاقل باشد و بتواند سخن را درست به شاگردان انتقال دهد. و نيتش براي خدا باشد و با شاگردان مهربان باشد. متعلم هم بايد سعي كند درست معلم و علمي كه مي خواهد بدست آورد را انتخاب كند. شهيد مطهري در بحث از اخلاق، اخلاق را گونهاي تربيت ميداند چون اخلاق هم درصدد حصول خلق و حالت و عادت است و داراي بار ارزشي است اما از آنجائي كه تربيت براي غيرانسان هم بكار ميرود بار ارزشي ندارد.، ولى خواجه در اخلاق، بحث فضيلت و رذيلت را مطرح مى كند و فضيلت را اعتدال در قواى حكمت و شجاعت و عدالت دانسته، رذيلت را افراط يا تفريط در قواى (شهويه، غضبيه و ناطقه) مى داند.