تاثير سياست مديريت سود بر خطاي صورت هاي مالي پيش بيني شده

مديريت سود يكي از موضوعات بحث برانگيز و جذاب در پژوهش‌هاي حسابداري به شمار مي‌رود زيرا سرمايه‌گذاران به عنوان يكي از عوامل مهم تصميم‌گيري به رقم سود توجه خاصي دارند و با اطمينان خاطر بيشتير در سهام شركتهايي سرمايه‌گذاري مي‌كنند كه روند سود آنها باثبات‌تر است. از سوي ديگر، در تئوري‌هاي اقتصادي، ارزش شركت مبتني بر ارزش فعلي جريان هاي نقدي آتي آن است و از سود به عنوان جانشين جريان هاي نقدي استفاده مي شود. بنابراين سود پيش بيني شده توسط مديريت مي تواند منعكس كننده پيش بيني مديريت درباره چشم انداز آتي باشد، كه اين مساله كل جريان‌هاي نقدي پيش بيني شده آتي را متاثر مي سازد و خود نيز تحت تاثير سياست هاي مديريت سود مي‌گردد. از اينرو، اين پژوهش درصدد است تاثير سياست هاي مديريت سود بر همخواني صورت هاي مالي سالانه (خطاي بين صورت هاي مالي پيش بيني شده از صورت-هاي مالي واقعي سالانه) را مورد بررسي قرار دهد. به همين دليل تعداد 185 شركت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي دوره زماني 1387 تا 1394 از طريق تحليل داده‌هاي تابلويي با استفاده از روش حداقل مربعات معمولي (OLS) مورد تحليل قرار گرفته‌اند. يافته‌ها نشان مي‌دهد كه مديريت سود تاثير مثبت و معناداري بر خطاي پيش بيني جريانات نقدي حاصل از عمليات دارد. نتايج فرضيه دوم نشاندهنده وجود تاثير منفي و معنادار تغييرات اندازه شركت بر خطاي پيش-بيني جريانات نقدي حاصل از عمليات است. در نهايت نتايج فرضيه سوم نشان داد كه ثبات نوسانات بازار بر خطاي پيش بيني جريانات نقدي حاصل از عمليات تاثير مثبت و معناداري دارد.