تحليل تجربي عوامل موثر بر ادراك عمومي از تورم (مطالعه موردي: شهرستان كرمان)

زمينه وهدف: تورم،روند افزاينده و نامنظم افزايش قيمت‌ها در اقتصاد است و ادراك متفاوت غير متخصصان از افزايش نسبي هزينه زندگي و رشد قيمت ها با نرخ تورم رسمي در همه كشورها وجود دارد و در دوره هاي تورم فزاينده و پر نوسان اين شكاف تشديد ميشود و كاهش اين شكاف مستلزم ارتقاي معني دار فرهنگ و سواد آماري و شفافيت مناسب در ارائه و تحليل شاخص هاي آماري است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقيق همبستگي است؛ به عبارتي اين پژوهش به اين صورت است كه؛برآورد كيفي،كمي و نقطه اي براي درك و انتظارات مردم از تورم ارائه شده است.به عبارت ديگر،آنها مجبور بودند تا ميزان تورم را در گذشته تخمين زده يا حدس بزنند.اين نظر سنجي وروش تحقيق پرسشنامه اي شامل ؛اطلاعاتي در مورد طيف وسيعي از ويژگي هاي اجتماعي و اقتصادي پاسخ دهندگان، از جمله تحصيلات،درآمد،محل سكونت(از نظر تعداد ساكنان شهرداري مسكوني) ،نوع محل سكونت (اجاره ، دارايي يا ساير موارد)، اندازه خانوار (تعداد افراد خانواده)، وضعيت اشتغال، سن و جنسيت. يافته ها ونتايج: ادراك غير متخصصان مبتني بر افزايش هزينه زندگي و رشد قيمت هاي مرتبط با سبد مصرفي خاص خودشان ميباشد در حالي كه محاسبات رسمي تورم مبتني بر محاسبه متوسط رشد هزينه مصرفي و رشد قيمت سبد كالاها و خدمات مصرفي همه مردم است و در واقع ميانگين موزون افزايش قيمتهاي همه اقلام مصرفي تمام مردم است و به هيچ عنوان نميتوان هيچ تك عددي را براي كل كشور محاسبه كرد كه ادراك واقعي همه مردم را با همه شرايط متفاوت آنها نشان دهد چون هر كس الگوي مصرف و هزينه و درامد خاص خود را دارد و در واقع و عموما افزايش شديد قيمت قلم يا اقلام خاص بصورت ناصواب به كل سبد مصرفي و كل خانوارها و مناطق كشور تعميم داده ميشودونتايج نشان دادكه؛رابطه ي بين سطح اقتصادي وسواد اقتصادي ودرك تورمي ارتباط معناداري وجوددارد وبالعكس.