نقش واسطه گري هوش هيجاني در رابطه بين الگوهاي ارتباطي خانواده و شيوه هاي حل تعارض در زنان متاهل شهر شيراز

هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری هوش هیجانی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و شیوه های حلتعارض در زنان متاهل شهر شیراز بوده است. جهت اجرای پژوهش از بین مادران مراجعه كننده برای ثبت نام فرزندانشان درآموزشگاه زبان سبحان شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس، 214 نفر انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه های هوشهیجانی پترایدز و فارنهام (2001)، ابزار تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) كوئرنر و فیتزپاتریك (2002) و حل تعارض (CRQ) ویكز (1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد كه با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ونتایج حاكی از آن بود كه: بین هوش هیجانی و شیوه های حل تعارض رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. و بین الگوهایارتباطی خانواده و شیوه های حل تعارض رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. و همچنین هوش هیجانی می تواند در رابطهبین الگوهای ارتباطی خانواده و حل تعارض دارای نقش واسطه گری معنی داری می باشد.