علل آسيب هاي اجتماعي در نهج البلاغه

عوامل گوناگونی می تواند باعث سقوط یك جامعه ویك امت شود. جامعه بدن انسانی را می ماند كه گاهی دچار بیماري می شود كه اگر به آن رسیدگی نشود باعث مرگ جامعه می شود. بعضی از این عوامل مربوط به دولت مردان است و پاره اي مربوط به مردم جامعه. البته بعضی نیز در هر دو مشترك است زیرا در روایت است كه مردم، به دین ملوك و پادشاه خود هستند و در جاي دیگر نیز بیان شده شباهت مردم به رهبران بسیار بیشتر است تا به پدران واجداد خود. در این مقاله به بعضی از عوامل اشاره می شود: این عوامل كه عبارتند از عوامل مربوط به رهبري، كارگزاران، مردم و قانون. این چهار عامل در واقع چهار راس یك چهار ضلعی اند و كاملا بایكدیگر در ارتباط می باشند. عوامل مربوط به رهبران جامعه عبارتند از: سوء استفاده از مقدسات، عوام فریبی، گمراهی و فرومایگی، خشونت، سختگیري و جهالت، اسراف در بیتالمال، عالم نما و بدعت گذاري در دین، مخالفت با سنت رسو ل الله صلی الله علیه وآله وسلم، فریبكاري و ستمگري. عوامل نیز مربوط به كارگزاران نالایق است كه عبارتند از:بی كفایتی، پایبند نبودن به وعده ها. عواملی نیز مربوط به مردم می باشد كه آنها را تحت عنوان ملاك هاي جامعه جاهلی می توان عنوان كرد و عبارتند از:تكبر و غرور، دوستی دنیا و غفلت، حسادت مردم به هم، تفاخرو تعصب جاهلی، رواج گناه در میان امت، پیمان شكنی و دین گریز ي وسستی در یاري رهبران. عواملی نیز به قانون بر می گردد و آن مربوط به كنار گذاشتن قرآن این برنامه مدون زندگی بشریت است. بنابراین براي سالم سازي یك جامعه باید در همه سطوح اصلاح صورت پذیرد.