كليدواژه :
شبه قاره , شارحان ديوان , تذكره نويسان , ختمى لاهورى , شارح ناشناس , خويشكى قصورى , اكبر آبادى , حافظ
چكيده فارسي :
يكى از اتفاقات شگفت انگيزى كه در دوره ى صفويه و بابريان هند افتاد؛ گسترش فزاينده ى
شعرا و مخاطبان غير ايرانى شعر فارسى، در بيرون از مرزهاى ايران آن روزگار بود. اشتياق فراوان
به فهميدن آثار مشهور آن زمان، موجب شد كه ادباى شبه قاره، بر بسيارى از آثار شرح بنويسند.
برخى سروده ها و نگاشته ها كه با سليقه ى رايج ادبى مردم سازگاربود و يا به عنوان درس نامه
در مكتب خانه هاى هندِ تدريس مى شد، بيش تر از ديگر آثار ادبى ايرانى، شرح و تفسيرمى شد. در
اين ميان ديوان حافظ، سرگذشتى متفاوت با ديگر آثار هم سان خود داشته است. به نظر مى رسد
كه درون هزار توى شعر منشور وار حافظ و صحن الفاظ ادبى و لحن قلندرى اش، جاذبه ى
جادويى انديشه هاى گوناگونى شد كه به نوعى خود را در سايه روشن الفاظ و معانى شعر حافظ
سهيم مى دانستند و مى خواستند، ضمن اثبات دعوى ميراث داريشان از ديوان حافظ، هم چنان
متولّيانه آن را از هر هجمه اى، پاسبانى كنند. در واقع انگيزه هاى شرح حال نويسان و تفسير كنندگان اين ديوان، به ويژه در شبه قاره، بيش از
آن كه تاريخى و زبانى و ادبى باشد، به نوعى تطهير شخصيت خواجه و ديوانش در بيان جوهره ى
عرفانى آن بوده است. در اين بين، شارحان هندىِ ديوان، تأثيرگذارى بيش ترى داشته اند. افراد
برجسته اى مانند ختمى لاهورى و عبدالله خويشكى قصورى، صاحب شرح هاى مهم و پر حجم
ديوان حافظ اند كه متأسفانه هنوز در ايران گمنام اند. بر اين اساس، نگارنده در اين مقاله سعى
دارد جايگاه و فهم خوانندگان ديوان حافظ در شبه قاره را بررسى كند.