كليدواژه :
مزيت رقابتي , توسعه اقتصادي آموزش نيروي انساني , بهره وري نيروي انساني , سرمايه انساني , هوش , بهره وري , سرمايه گذاري نيروي انساني , توسعه سرمايه انساني , رضايت شغلي , منابع انساني , استعداد يابي , سازمان يادگيرنده
چكيده فارسي :
امروزكلی متون مربوط به استعداد ، كمبود تعاریف واضح و حوزه اهداف كلی مدیریت استعداد را نشان می دهد. مسائل متعددی از تحقیق باید دنبال شود تا آخرین دست آوردهای این رشته اضافه شود. اول، شاخص های مركزی ساختار تصمیم گیری مدیریت استعداد، نیازمند تعریف كامل و آزمایش است.دوم، تكنیك های آنالیزی كه مراحل سیستمی آنالیز را فراهم می كند باید بررسی شود و به گسترده ای در فعالیت های مدیریت استعداد گنجانده شود.این بخش شامل آنالیز در مراحل چند منظوره سازمان و مشخصات تاثیرات تصمیمات مربوط به استعداد در سازمان می شود.در نهایت،اندازه گیری های ساختار استعداد و آنالیزهای سیستمی باید توسعه یابد و دراستاندارد های حرفه ای قابل اعتماد و دارای اعتماد قرار گیرد.( lewis and heckmen 2006 ) بنابراین ما برای پر كردن این فاصله شاخص های مركزی قوانین تكنیكی در مدیریت و اندازه گیری ها تلاش می كنیم ، سعی داریم تا یك ارتباط بین این مسائل و ساختار كارخانه ی استعداد پیدا كنیم. مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه كردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج كسب و كار، تعریف شده است. با توجه به تعریف مدیریت استعداد و در نظرگرفتن چرخه حیات كاركنان به عنوان مدلی برای یكپارچه سازی، مهمترین فرایندهای توسعه منابع انسانی، می توان دریافت كه مباحث مرتبط به مدیریت استعداد به عنوان یكی از مهمترین عواملی می باشد كه بر بهره وری و توسعه یك سازمان تاثیر گذار است.