فرهنگ ، ريشه ي اصلي توسعه ي اقتصادي

اكثر صاحب نظران بر این باور بودند كه توسعه مفهومی اقتصادی دارد. توسعه را فقط دارای جنبه ی اقتصادی دانسته واز نظر ایشان كشورها برای دستیابی به توسعه باید به تقویت اقتصاد خود می پرداختند.اما این مفهومتك بعدی از توسعه، با شكست كشورهایی كه فقط معیارهای اقتصادی را در برنامه ریزی خود برای رسیدن به توسعه جای داده بودند،از بین رفت. پس لازم دیده میشود تا سایر ابعاد موثربر توسعه را مورد بحث قرار داد.از آنجایی كه فرهنگ یكی از مولفه های مهم و اساسی در توسعه اقتصادی هر كشور است و توسعه ی اقتصادی نه تنها همراه با توسعه ی فرهنگی بلكه تا حدود زیادی ناشی از آن است،دولت ها در راستای رسیدن به توسعه همه جانبه، باید سعی در تغییر نگرش نسبت به انسان، به عنوان یك موجودی فرهنگی داشته باشد. در این مقاله سعی بر این است تا فرهنگ را به عنوان ریشه ی اصلی توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار داد. كه این خود نیازمند بررسی توسعه ی فرهنگی و ارتباط میان فرهنگ و توسعه و همچنین بررسی رابطه ی فرهنگ و اقتصاد و در نهایت بررسی نقش فرهنگ درتوسعه ی اقتصادی می باشد.