شماره ركورد كنفرانس :
2142
عنوان مقاله :
بررسي غم و شادي در مثنوي مولانا و تجلي آن بر تعالي انسان و جامعه معاصر
پديدآورندگان :
بابايي مريم نويسنده كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
غم , شادي , مثنوي , مولانا , انسان
عنوان كنفرانس :
چهارمين كنفرانس جهاني و اولين كنفرانس ملي پژوهش هاي نوين ايران و جهان در: مديريت، اقتصاد، حسابداري و علوم انساني
چكيده فارسي :
غم و شادی نوعی احساس است و به همین جهت امری درونی می باشد، تصور زندگی بدون حس غم و شادمانی ، محال و
غیر معقول می نماید. نوع نگاه و بینشی كه آدمی نسبت به خود و هستی و وقایع آن دارد زمینه ساز اصلی پیدایش این دو
حالت در او می شود. از این رو مساله غم و شادی همواره برای انسان های اندیشمند و عرفا مطرح بوده و به نحوی آن را در
حیات انسانی توصیف و بررسی كرده اند. مولوی نیز به عمق این مساله اندیشیده است. در جان مولانا نیز این حس به طرزی
غریب با یكدیگر امتزاج یافته و وحدت گرفته اند و دیگر از هم قابل تفكیك و تشخیص نیستند. این مطلب را می توان از اشعار
وی استنباط كرد.
در واقع غم و شادی از عمده ترین درون مایه های داستانهای مولوی می باشد. از نظر او غم و شادی دو حالت كاملاً درونی
است ، نه بیرونی. لذا انسانی ممكن است در اوج نعمات ، غمگین و متقابلاً فردی در شدت فقر فرحناك باشد. همیشه غمی در
ذهن مولوی قابلیت ارادت دارد كه از شادی هم شادتر است. مولوی شاعری پرطرب و سماعگر میباشد و غم و اندوه از دیدگاه
او سیری تكاملی از پایینترین سطح به اعلی درجه دارد .
بنابر كاربرد علوم انسانی در جامعه شناسی امروز اندوه و شادی باعث اعتدال روانی انسان میشود و بنابرنظر مولانا مبنی بر
عدم تفكیك این دو از هم در نتیجه غم خردمندانه مانند ابر باران زا، موجب شادی و سرسبزی جاودانه میشود. از غمهای
خردمندانه باید استقبال كرد و از شادیهای نابخردانه گذر كرد كه غم خردمندانه راهی به سوی سعادت، پویایی و تحرّك روح
است؛ بسیاری از غم ها و شادیهای مذموم و روزمره را از بین میبرد و به روح صفای واقعی خود را میبخشد.
شماره مدرك كنفرانس :
4490699