شماره ركورد كنفرانس :
1526
عنوان مقاله :
تحليل ساختاري - روايي داستان شاه سياه پوش از منظر تزوتان تودوروف
پديدآورندگان :
پاك نهاد محمد نويسنده
تعداد صفحه :
29
كليدواژه :
تحليل معنايي , تحليل نحوي , داستان شاه سياه پوش , تودوروف
سال انتشار :
1389
عنوان كنفرانس :
پنجمين گردهمايي بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
زبان مدرك :
فارسی
چكيده فارسي :
نظامی منظومه ای سرود كه خیال انگیزترین و زیباترین منظومه وی دانسته شده است . آن منظومه جز هفت پیكر نیست كه قصه های هفت گانه ای در آن تعبیه شده است. قصه شاه سیاهپوس اولین قصانه از قصه های هفت گانه است كه توسط بانوی هندی برای بهرام روایت می شود. این مقاله سعی می نماید این قصه را بر اساس نظریات ادبی تودوروف تجزیه و تحلیل نماید. انتشار نظریه های فردینان دوسوسور، دیدگاه های سنتی زبان و ادبیات را متحول نمود. كشف قوانین كلی زبان توسط او اساس نظریات مربوط به ساختار گرایی و روایت شناسی است. بی گمان منطق مكالمه ی باختین و ریخت شناسی پراپ، دست یافتن لویی استروس به زبان اساطیر، بررسی زمان روایت از سوی ژرار ژنت ، شعار تولد خواننده و مرگ نویسنده از سوی بارت، شالوده شكنی دریدا، بررسی ساختار روایت توسط گرماس و برمون و مطالعه ساز و كار روایت، طرح دستور داستان از طرف تزوتان تودوروف همه ریشه در نظریات دو سوسور دارد. روش نظامدار و دقیق تودوروف به همراه روش جذاب بیان و نگارش ، به بررسی ساختاری متن ، اعتباری ویژه داده است.او اثر ادبی را بازتاب ساختار تجریدی می دانست كه این ساختار نه اثر موجود بلكه آثار محتمل را نیز در برمی گیرد . تودوروف تحلیل ادبی را به سه جنبه ی كلامی ، نحوی و معنایی تقسیم نمود . در برابر متن ادبی دو نگرش داشت: الف - متنی كه موضوع شناخت واقع می شود (تأویل و تفسیر) ب - هر متن معینی نمودی از یك ساختار مجرد است. از منظر تودورف، نمود نحوی تحلیل ادبی، اهمیت دارد و آن را می توان در مقوله های « ساختار متن » و «| نحو روایت M جست و جو نمود . در ساختار متن ، نظم منطقی و فضایی مطالعه می - شود و در نحو روایت، روابط واحدهای روایی : گزاره ، پی رفت و متن سه نوع واحد روایی هستند. گزاره ها در چرخه ایی به نام پی رفت سازمان می یابند. در پی رفت ها، گزاره ی آغازین یك موقعیت پایدار است. نیرویی آن را آشفته می سازد. عدم تعادل ایجاد می شود. بار دیگر تعادل برقرار می گردد. اما این تعادل شبیه تعادل اول نیست. تودوروف دستور داستان را با توجه به دستور زبان به كار گرفت. ادبیات را به ادبیات موضوع و محمول تقسیم نمود ؛ مرز راست نمایی را با واقعیت عینی مشخص ساخت ؛ ادبیات شگرف را مطرح ساخت. نگارنده ، داستان شاه سیاهپوش را به هفده پی رفت (پاره ) تقسیم نموده است در عین حال كل داستان را نیز یك پی رفت كلی در نظر گرفته است . پی رفت های هفده گانه به گزاره هایی كه سه وضعیت پایدار اول، دوم و مرحله گذار را نشان می دهد تقسیم شده اند آنگاه مصداق ها و نمودهای تمامی نظریات و تحلیل های تودورف را درباره ساز و كار روایت در داستان شاه سیاهپوش نشان داده است .
شماره مدرك كنفرانس :
4430964
سال انتشار :
1389
از صفحه :
1
تا صفحه :
29
سال انتشار :
1389
لينک به اين مدرک :
بازگشت