شماره ركورد كنفرانس :
1144
عنوان مقاله :
تغيير خط فارسي از پهلوي به عربي و آثار مثبت و منفي آن
پديدآورندگان :
تدين مهدي نويسنده
كليدواژه :
زبان پهلوي , زبان عربي , فرهنگ ايراني , زبان ايراني , خط فارسي
عنوان كنفرانس :
نخستين گردهمايي سراسري انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران
چكيده فارسي :
یكی از رویدادهای مهم كه با ورود اعراب و اسلام در زبان و فرهنگ ایران به طور عام به وقوع پیوست، تغییر خط پهلوی بود كه در قرن اول و دوم هجری اتفاق افتاد و خط عربی جایگزین خط رایج در عصر ساسانی شد. كنار گذاشتن خط پهلوی و رواج خط نسخ و كوفی - كه دو شیوه نگارشی از خط عربی است - تأثیر شگرفی در توسعه فرهنگ ایران و اسلام داشته، مایه گسترش علم و ادب در سراسر شهرها و روستاهای ایران پهناور آن روزگار شده است و در مدت كوتاهی سطح فرهنگ ایران و اسلام را به جایی رسانده است كه نه تنها بمراتب از فرهنگ پیش از اسلام برتر و بارورتر شده، بلكه در سطح جهان برترین و پیشرفته ترین جامعه علمی و فرهنگی را به وجود اورده است. پیش از پرداختن به تحقیق در علل و دلایل ضرورت این دگرگونی و جایگزینی در خط و شیوه نگارش ذكر چند نكته اساسی به عنوان پیش فرض ضروری است: ۱- ظهور اسلام هیچ گونه انقطاع و گستگی در زبان و خط پهلوی و فارسی به وجود نیاورده است و مردم ایران در هر ایالتی به هر زبانی كه پیش از ورود اسلام به ایران سخن می گفتند، حتی برای یك روز هم مجبور به ترك یا تغییر ان نشدند و زبان پهلوی یا فارسی میانه همانند دوره پیش از اسلام به حیات و تكامل خود ادامه داد و با اندك تغییری كه در آن به وجود آمد - كه آن نیز لازمه هر زبان زندهای است - به صورت زبان دری تا امروز به عنوان زبان رسمی ایران باقی ماند و در طول تاریخ همواره رمز هویت اقوام ایرانی و استوارترین ركن استقلال ایران بوده و خواهد بود. ۲- این تصور كه زبان عربی پس از تسلط اعراب بر ایران جانشین زبان پهلوی شده، اشتباه كسانی است كه فرق بین خط و زبان را تشخیص نمیدهند و نمیدانند كه آنچه عوض شده، خط است، نه زبان و خط را نیز ایرانیان روشنفكر و با هوش خود عوض كردهاند، چون خط عربی بنا به دلایلی كه ذكر خواهد شد، بمراتب كامل تر و سادهتر از خط پهلوی است و تغییر آن ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده است. ۳- مسأله دیگری كه موجب گمراهی و داوریهای نادرست - حتی از ناحیه برخی پژوهشگران - شده، آن است كه بر حسب یك نامگذاری ساده از روزگاران پیشین: حتی عصر فردوسی و قبل از آن هر گونه نوشته های زبان فارسی كه به خط پهلوی بوده، آن را پهلوی يا بهلوانی گفته اند، ولو آن كه زبان آن فارسی نوین باشد و پس از متداول شدن خط عربی به سبب دشواری بیش از حد یادگیری خواندن و نوشتن خط پهلوی كمتر كسی یافت می شد كه بتواند نوشته ای را بدان خط بخواند و هرگاه كسی برای او می خواند متوجه میشد كه آن نوشته چیز غریبی نیست، بلكه به زبانی است كه خود بدان تكلم می كند. برای مثال هنگامی كه حماسه سرای نامدار ایران فردوسی بزرگ نوشته ای از تاریخ یا اساطیر كهن به خط پهلوی به دست می آورد، كافی بود گزارندهای كه خواندن خط پهلوانی می دانست، پیش بنشاند تا بر او بخواند و خواندن تنها كافی بود و نیازی به ترجمه نداشت، چون حداكثر كار آن بود كه متن را از صورت كهن به صورت نوین زمان خود در آورد و اگر مطلب تازهای بود، آن l در قالب شعر فارسی به نظم كشد. اكنون بدان سبب كه برخی نوشته های فارسی در آن خط كهن باقی مانده است و تقریباً از اوايل فرن سوم همه آثارنظم و نثر فارسی به خط عربی نوشته شده، تصور كرده اند كه زبان فارسی نوین و زبان پهلوی دو زبان متفاوتند و زبان پهلوی در حمله اعراب از بین رفته است، در حالی كه فارسی نوین كه فارسی دری نیز نامیده می شود صورت جوانتر همان فارسی میانه است كه خط و زبان آن پهلوی نامیده شده است.
شماره مدرك كنفرانس :
4430961