شماره ركورد كنفرانس :
1144
عنوان مقاله :
مكان هاي نمادين در مثنوي مولوي
پديدآورندگان :
هاشمي مرتضي نويسنده
كليدواژه :
مثنوي معنوي , محمد جلال الدين بلخي , مولوي , مكان هاي نمادين
عنوان كنفرانس :
نخستين گردهمايي سراسري انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران
چكيده فارسي :
مولوی نیز همچون تمامی سرایندگان دری در تصویرآفرینی ها و مضمون پردازیهای خود ازنامهای جغرافیایی و مكانهای واقعی و خیالی بهره می گیرد و به نوبهٔ خود با سنتی كه پیش از او آغاز شده، همراهی و همدلی می كند، اما نحوهٔ بهره گیری او از این نامها هر چند همانندی آشكار با پیشینیان دارد، در عین حال مشخصه هایی دارد كه مختص اوست و میتوان آن را «مولوی وار» نامید. نگاهی كه همه چیز را زنده و هوشیار و مایه عبرت و معرفت می بیند، نام ها و سرزمین ها استعلا مییابند و در فضایی اثیری و علوی مخاطب مشتاق را به همدلی و درك معنایی ملموس و یا ناشناخته كه هر زمان یكی از وجوه رنگینش بر واژه های برون تراویده از ذهن مولوی باز میتابد-فراخوانده و او را در افسونی رازآلود كه خاص شرق وشرقیان است شناور می سازند. دل مشغولی مهم او تعلیم و معرفت است و برای این مهم از همه واژه ها و امكانات لفظی و معنوی آنها بهره می برد، ذهن بلند پرواز و پویای او در پی گفتن ناگفته هاست. بخشی از این ناگفته ها و رازهای هزار تو در نام مكانها و سرزمینها (خیالی، واقعی)، رودها و كوهها و ... نهفته كه غالبا سیمایی نمادین، اساطیری و حتی مقدس به خود گرفته، مولانا در سیلان واژه هایی كه از چنبره خموشی می جهند، اینان را نیز به حرف و سخن می آورد. در این گفتگوی پر راز و رمز ما نیز حس می كنیم «سمرقند» سمرهای چون قند خود را در كام جانمان میچكاند و «سرپل» و «غاتفر» آن، رازهای عشق را برملا میسازد، دمشق با عشق پیوند خورده، «بخارا» انباشتگاه علم و تجلیگاه عقلی، روم و ختن مظهر زیبایی و فریبندگی است، نیل قدرت تمیز و تشخیص قبطی را از سبطی دارد و از یمن بوی حق به مشام جان میرسد. در ادامهٔ این جستار، به بررسی مهمترین مكانهایی می پردازیم كه بیشترین تصویرسازیهای مولانا براساس مفاهیم نمادین آنها استوار شده است.
شماره مدرك كنفرانس :
4430961