كليدواژه :
واژگان , ارگانيك , هنجارگريزي معنايي , كنتراست ديداري واژگان , ساختار , دگرديسي فرم , الگوهاي ساختاري , احمد شاملو , تناسب , تقابل عناصر , زبان
چكيده فارسي :
ناگفته پیداست كه در جریان شناسی شعر معاصر افراد بسیاری سهیم بوده اند، اما در میان این عده ی پیشرو، احمد شاملو به خاطر علل و عوامل متعدد از جایگاه ویژهای برخوردار است. هر چند نیما یوشیج به عنوان بزرگترین تئوریسین و پدر شعر نو فارسی معرفی و مطرح گشته است، لكن این حقیقت را هم نمی توان كتمان كرد كه وی در كنار این موفقیت نسبی، نتوانست شعر خود را از چهارچوب محدود عروضی كلاسیك و نیز همگونی و تكرار اركان افاعیل برهاند، و به همین خاطر سروده هایش كمتر به زبان گفتار و منطق عادی موسیقی نزدیك شد چرا كه مبنای شعرش همان متون منظوم كهن بود. اما شاملو در طی حیات شاعری، تجربه های ذهنی و زبانی خود را به شكل وسیعی گسترش داد و در این مسیر راهی مستقل از كاروان شعر نیمایی را برگزید. در شعر شاملو، موسیقی و هماهنگی واژگان از كوچكترین عناصر زبانی مانند: واجها، هجاها و آرایش واكه ها آغاز میشود و نهایتاً ارگانیسم بیرونی شعرش در تكرار سیال ریتم های غایب شكل میبندد. در كنار این موازنه های صوتی و الگوهای ساختاری كه شاید مهمترین شاخص های موسیقایی شعر او باشد، حضور تناسب و تضادهای شبكه ای و تقابل یا كنتراست عناصر دیداری بسیار قابل تأمل و بررسی است. این امر به گونه ای است كه الفاظ از رهگذر تناسب ها، تقابل ها و تناقض های معنایی، یك لذت بصری و هیجان فلسفی را در ذهن مخاطب ایجاد می كند. در این مقاله نیز سعی نگارنده بر این بوده است تا چهره و نمودی تازه و چند بعدی از این چینش معنادار واژگان ارائه دهد. به دلیل این كه تمامی این تكنیكهای زبانی و رو ساختی نیاز به باز شكافی و درنگ بیشی تری دارند نگارنده قبل از آغاز بحث رویكردی اجمالی به پارهای از مؤلفه های ساختاری شعر سپید شاملویی نیز داشته است تا تعریفی علمی از دگرگونی های فرم و ساختار شعر احمد شاملو بیان كند