بررسي تأثيرات سياست اجتماعي بر پديده جرم

Effects of social policy on crime

پس از وقوع بحران مالي سال 2008 ميلادي، دولت­ هاي غربي كه عمدتاً از كاهش بودجه و درآمدهاي خود در تنگناهايي فراوان و چندوجهي قرار گرفته بودند، رويكرد خود را به سمت سياست­ هايي رياضتي معطوف نمودند. اين رويكرد جديد كه اساس آن را كاهش يا قطع هزينه ­كردهاي عمومي تشكيل مي­ داد و سياست­ هاي اجتماعي در بخش آموزش، مسكن و سلامت را به شدت از خود متأثر مي ­ساخت، خيلي زود اين مسئله را آشكار ساخت كه در شرايط جديد اقتصادي و با توجه به روندهاي گذشته، چه سياست­ هايي را بايد مورد توجه قرار داد. نوشته حاضر با دستمايه قراردادن كتاب ارزشمند جرم و سياست اجتماعي، اثر هزل كشمال، از انتشارات بلك ول در سال 2013 كه در فصل هفت­گانه خود به بررسي رابطه ميان جرم و سياست اجتماعي مي‌پردازد، نقاط كمتر مشهود در اين پديده را به بحث مي‌نشيند.

Hazel Kemshall in his prominent work focused on crime and socialpolicy in western societies presents an analysis for a situation inwhich governmental spending on both crime management and social policywas significantly reduced in most western countries as a response toglobal financial crisis. In this book , we can find the analyticalviews about the relationship between crime and social policy within aclimate of severe global economic challenge.