عنوان مقاله :
بررسي نقش عقل در شناخت خداوند در انديشه ي سنايي
عنوان به زبان ديگر :
Knowledge of God and Role of Reason in Sanai?s System of Thought
پديد آورندگان :
سعيدي، حسن دانشگاه شهيد بهشتي , فيضي، سمانه دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
الهيات سلبي , سنايي , ذات حق , عقل , عشق
چكيده فارسي :
نسبت ما با حضرت حق و حقيقت متعالي عالم چيست آيا مي توان او را شناخت ؟ يا به دليل اينكه هرگز «بحر در قطره» و «مهر در ذره» جاي نمي گيرد او «برون از وهم و قال و قيل» آدمي است. اين مساله از دغدغه هاي ديرينه الهيات پژوهان است و پيوسته ذهن محققان اين عرصه رابه خود معطوف داشته در اين راستا است كه گونه ها و [T1] رويكردها به الهيات شكل مي گيرد از اين رو برخي مدعي اند كه امكان معرفت به خداوند وجود ندارد. زيرا لازمه ي معرفت به چيزي احاطه بر آن چيز است و از آنجاكه ابزار معرفتي انسان عقل اوست، و به دليل آنكه عقل محدوديت دارد وتوان احاطه به خداي نامحدود ندارد. بنا بر اين شناخت حق نا ممكن است. در اين راستا دانشوران با نگرش هاي مختلف كلامي، فلسفي، و عرفاني، با تفاوت هايي به اين مسئله پرداخته اند، اما در نگرش عرفاني رويكرد سلبي متمايز تر است. حكيم سنايي يكي از چهره هاي شاخص عرفاني است كه بسياري از عرفاي نامي پس از او خود را در انديشه هاي عرفاني، وامدار وي مي دانند. به گونه اي با اين زاويه ي نگرش به شناخت خداوند نگريسته حكيم سنايي است [m2] [T3]. وي در تبيين هستي شناختي عقل را مخلوق نخستين مي شمارد و در ساحت هاي وجودي به عقل فعال توجه كامل دارد همچنين به مكانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از اين رو آن را مي ستايد وي بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفكيك مي كند و معتقد است شناخت اكتناهي و ذاتي حق ناممكن است از اين رو وي در اين بخش نگاهي سلبي دارد و علي رغم اين نگرش اما در دام تعطيل و لا ادريگري نيفتاده است همچنين با پذيرش دو ساحت معرفتي عقل و ذوق در ترازوي سنجش معرفتي خود ساحت عشق را برتر از عقل مي داند هدف نوشتار حاضركه با روش توصيفي تحليلي و با اتكا بر منابع كتابخانه اي به بررسي مسئله مي پردازد، آن است كه با تكيه بر آثار سنايي به توان عقل در حوزه ي معرفت خدا بپردازد.
چكيده لاتين :
What is our relation to God and the transcendent reality of the world? Can we know Him? or because it is impossible to imagine "the ocean in a drop" and "the sun in a particle"، He is totally beyond any human delusion and preoccupations. It is a long-standing issue in the discussions of theological scholars; an issue which has attracted the attention of the researchers everywhere. Various approaches have emerged to deal with this issue; one of them is negative theology in contrast with positive theology. Based on negative theology، we cannot acquire knowledge of God، for our knowledge is absolutely finite، while He is infinite.Therefore، knowing Him is impossible. One of the most important thinkers who thinks negatively concerning the knowledge of God is Hakim Sanai (1080 to 1141) as a Persian famous poet and theosophist. Many grand mystics after Sanai have drawn on him and have acknowledged that they had been affected by him. The purpose of the present article is to explain the role of reason in acquiring knowledge of God based on negative theology، drawing on Sanai's ideas. To this end، the authors have adopted a descriptive-analytical method relying on library sources.