سياستگذاري خانواده و تغييرات اجتماعي در جمهوري اسلامي ايران

Family Policy and Social Changes in Islamic Republic of Iran

نقش و جايگاه بي بديل و قدسي نهاد خانواده در كشور ايران سبب شده تا وضعيت آن نه تنها مورد توجه سياست­سازان بلكه اهم اولويت­هاي شهروندان نيز قرار گيرد. با ­اين ­وجود، تغييرات اجتماعي به وقوع پيوسته در بازار كار به دليل رشد بخش خدمات در اقتصاد كشور سبب دگرديسي در ماهيّت و چارچوب­هاي اين نهاد بنيادين اجتماعي گرديده است كه اين امر خود سياستگذاري خانواده را دستخوش تغييراتي عظيم كرده است. لذا در مقاله حاضر تلاش شده است تا طراحي مدل مطالعاتي و مفهومي جهت شناسايي و بررسي انواع سياستگذاري­ خانواده در دستور كار قرار گيرد. همچنين سعي شده تا با كمك مدل مطرح شده، مطالعه ­اي تطبيقي در ارتباط با نقش و جايگاه سياستگذاري خانواده در ميان سه كشور جمهوري اسلامي ايران، آلمان و بريتانيا صورت پذيرد. در نتيجه، بررسي اسناد سياستي سه كشور در حوزه سياستگذاري خانواده با روشي تفسيري و رويكردي مقايسه­اي مورد ارزيابي و كنكاش قرار گرفته است.

The unmatched divine status of family midst of Iranians and sensitivity of government about this issue lead to family is counted as one of the most significant influential parameters in political decision-making processes. Over the passage of time, Social changes have been occurring in labor market for the reason of service sector development. Accordingly, the nature and context of the traditional family lately has changed. Therefore, in this article, we have tried to design conceptual models to identify and evaluate family policy in Iran. In order to help the proposed model, a comparative study related to the role of family policy among the three countries in the Islamic Republic of Iran, Germany and Great Britain is used. As a result, the policy documents of the three countries in ​​family policy have been evaluated by means of interpretation and comparative approach.