تأثير آموزش هنر در رشد خلاقيت، نوآوري و ارتقاء سطح مهارت هاي كارآفريني كودكان پيش دبستاني (نمونه موردي كودكان مقطع پيش دبستاني دخترانه و پسرانه مبتكر نوين آموزش و پرورش منطقه 5 تهران

The Impact of Arts Education in the Development of Creativity, Innovation and Promotion of Entrepreneurial Skills in Preschool Children

در عصر حاضر كه با افزايش جمعيت، جوامع و سازمان ها به سرعت در حال گسترش و پيشرفت هستند و در پي آن پيچيدگي آن ها نيز رو به فزوني است، كارآفريني در يك تعامل چند سويه يعني هم در ايجاد اشتغال، هم در مفهوم ايجاد تحول از نوآوري ها و بهبود فرآيند ها و هم به عنوان عامل كليدي در رشد و توسعه اقتصادي، به شدت مورد نياز است؛ نياز به ابداع و خلاقيت در تمامي حوزه هاي كسب و كار، كارآفريني را به يك ضرورت جهاني بدل نموده، در اين راستا نظام آموزش و پرورش داراي نقش كليدي است. با توجه به اينكه آموزش هنر در پرورش خلاقيت و نوآوري افراد نقش به سزايي ايفا مي‌كند به نظر مي‌رسد از آنجاييكه نوآوري و خلاقيت از شاخص‌هاي اصلي كارآفريني است، لذا آموزش هنر بتواند در ارتقاي مهارت هاي كارآفريني افراد نيز نقش مؤثر داشته باشد. پژوهش حاضر از نوع توصيفي است؛ كه به منظور جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته كه استخراج شده از پرسشنامه خلاقيت تورنس بود و به بررسي ميزان افزايش خلاقيت كودكان از ديدگاه والدين پس از طي دوره پيش دبستاني و آموزش هاي هنري مدرسه پرداخته است، استفاده‌شده است. جامعه آماري پژوهش حاضر دانشآموزان پيش دبستاني دخترانه و پسرانه مبتكر نوين منطقه 5 شهر تهران هستند؛ كه در سال تحصيلي 91-92 به روش نمونه گيري تصادفي ساده،80 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند بدين صورت كه از دانش آموزان دخترانه 40 نفر و از دانش آموزان پسرانه 40 نفر به روش نمونه گيري تصادفي ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه‌ها در اختيار والدين آن‌ها قرار داده شد. در نهايت 38 پرسشنامه از پرسشنامههاي گروه دخترانه و 31 پرسشنامه از پرسشنامه هاي گروه پسرانه وارد تحليل شدند. در نتيجه كل نمونه پژوهش حاضر 69 نفر بودند. براي تحليل داده هاي اين پژوهش از شاخصهاي توصيفي (ميانگين، انحراف استاندارد، كمترين نمره و بيشترين نمره) و آمار استنباطي استفاده شد. در بخش آمار استنباطي از آزمونهاي تي تست نمونه اي به منظور تأثير آموزش هنرهاي تجسمي_كاربردي در رشد خلاقيت و از آزمون ميانگين يك جامعه يا آزمون t-student به منظور مقايسه خلاقيت دانش‌آموزان دختر و پسر استفاده شد. با توجه به يافته ها تأثير آموزش هنرهاي تجسمي – كاربردي در بعد سيالي، انعطاف، ابتكار، بسط در دختران و پسران تأثير معنا داري دارد و عليرغم تفاوت جزيي بين تأثير هر كدام از اين شاخص ها بين دختران و پسران در كل تفاوت معناداري ميان دختران و پسران در ميزان تأثير آموزش هنرهاي تجسمي – كاربردي وجود نداشت. لذا مي‌توان در سطح اطمينان 99% گفت كه آموزش هنرهاي تجسمي بر كليه ابعاد خلاقيت دختران و پسران مقطع پيش دبستاني تأثيرگذار است

The purpose of this thesis is to investigate the role of visual-functional arts training on the creativity and entrepreneurial skills promotion in the preschoolers. Indeed, the study was aimed to examine the effect of arts training on the preschoolers. This thesis has been composed in five seasons. Since the present study was determined to investigate and develop practical knowledge in terms of visual-functional arts training and its role in the promotion of creativity, it is considered as a practical research from purpose view and as a descriptive survey from research methodology perspective. The statistical population of study consists of male and female preschoolers in the 5th municipality area of Tehran in 2012-2013. A sample of 80 students was selected randomly. 69 questionnaires were responded perfectly by respondents. The findings revealed that all of the research hypotheses were supported. Another part of our findings revealed that the average of female respondents on flexibility and initiation is more than male ones. Although the average of male students on the extension is more than female ones, but it is not significant. In other words, there is not any significant different between male and female students’ score on creativity.