ميزان تحقق اهداف مهارت‌هاي زندگي در دانش‌آموزان دوره ابتدايي

Survey on rate of Life Skills Goals Fulfillment in Elementary School Students

هدف پژوهش حاضر بررسي ميزان تحقق اهداف مهارت‌هاي زندگي دانش‌آموزان پايه چهارم و پنجم ابتدايي شهرستان‌هاي استان تهران است، مهارت‌هايي كه دانش‌آموزان طي گذراندن دوره ابتدايي از كتاب‌هاي درسي آموخته‌اند. جامعه مورد مطالعه كليه دانش‌آموزان پايه چهارم و پنجم با تعداد 191143 نفر و همچنين معلمان آنها با تعداد 5526 نفر بوده‌است. نمونه پژوهش شامل 1000 نفر دانش‌آموز دختر و پسر و 200 نفر معلم زن و مرد بود كه با استفاده از برآورد حجم نمونه در طبقات و نيز نمونه‌گيري تخصيص نيمن محاسبه‌گرديد. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسش‌نامه محقق‌ساخته روا و پايا استفاده‌شد. پس از جمع‌آوري ابزارها جهت تحليل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و نيز آزمون‌هاي خي دو، t (تي) و ضريب توافق cپيرسون استفاده‌شد. نتايج نشان‌دادنداهداف مهارت‌هاي زندگي در محورهاي: تفكر خلاق، تصميم‌گيري، ارتباطات اجتماعي، خود آگاهي، همدلي، ارتباط بين فردي، حل مسئله، مقابله با هيجان و مقابله با استرس در دانش‌آموزان دوره ابتدايي شهرستان‌هاي استان تهران تحقق‌يافته‌است. بين پايه‌هاي تحصيلي چهارم و پنجم درزمينه مهارت‌هاي اساسي زندگي دانش‌آموزان رابطه معني‌دار وجودنداشته و ازاين‌رو مي‌توان‌گفت با ارتقاي پايه‌هاي تحصيلي دانش‌آموزان از چهارم به پنجم مهارت زندگي آنها تغييرنمي‌كند. بين نوع جنسيت درزمينه مهارت‌هاي اساسي زندگي دانش‌آموزان رابطه معني‌دار وجودداشته ‌و مي‌توان‌اظهارنمود كه دختران نسبت‌به پسران از مهارت‌هاي زندگي بيشتري برخوردارند. بين نوع منطقه جغرافيايي محل تحصيل درزمينه مهارت‌هاي اساسي زندگي دانش‌آموزان تفاوت معني‌دار وجودندارد؛ به‌عبارت‌ديگر نوع منطقه جغرافيايي محل تحصيل تأثيري در وضعيت كيفي مهارت‌هاي زندگي دانش‌آموزان ندارد. بين نظر معلمان با تأكيد بر نوع مدرك تحصيلي در ارتباط با مهارت‌هاي اساسي زندگي دانش‌آموزان اختلاف معني‌دار وجودندارد به‌عبارت‌ديگر در مقايسه ميانگين‌هاي هر سطح نسبت‌به ساير سطوح و فقط در سطح مدرك فوق‌ديپلم نسبت‌به دو سطح ديگر، اختلاف بيشتري مشاهده‌شد ليكن اين اختلاف معني‌دار نمي‌باشد. دركل طبق نتايج به‌دست‌آمده مشخص شد كه اهداف دوره ابتدايي به‌طور قابل‌قبولي مهارت‌هاي اساسي زندگي را در دانش‌آموزان تحقق بخشيده‌است.

The purpose of this research is survey on rate of fulfillment for life skills (skills which are taught in elementary school by books) goals among 4th and 5th academic year students in cities of Tehran Province. Statistical population is 4th and 5th academic year students (191143 students) and their teachers (5526 teachers). Research sample include 1000 male and female students and 200 man and woman teachers which is calculated through stratified estimation of sample volume and Neyman’s assignment sampling. Valid and reliable structured questionnaire was used for data gathering. SPSS software, Chi-squared test, t-test, and Pearson correlation coefficient were applied for data analysis. Results indicated that life skills goals related to creative thought, decision making, social communications, self-awareness, empathy, interpersonal relationship, problem solving, as well as dealing with anxiety and stress have been fulfilled in 4th and 5th academic year students in cities of Tehran Province. There was not significant relation between 4th and 5th academic year students for fundamental life skills and it could be noted that there is no change in life skill by change from fourth academic year to the fifth. Also, there was significant relation between genders in relation to fundamental life skills as females had more life skills compared to males. In this subject, there was not significant relation between geographical locations. In other words, type of geographical location does not influence quality of students’ life skills. There was not meaningful relation between teachers’ ideas focused on type of educational degree in relation to students’ fundamental life skills. In other words, associate degree represented more difference rather than other two levels but it was not significant. Totally, it could be concluded that elementary school goals have fulfilled fundamental life skills in students.