شماره ركورد :
1003549
عنوان مقاله :
سرشت تبيين تاريخي در انديشه‌ي ابن خلدون
عنوان به زبان ديگر :
The Nature Historical Explanation of Ibn Khaldun’s Thoughts
پديد آورندگان :
جمشيدي ها، غلامرضا دانشگاه تهران - دانشكده علوم اجتماعي , صبوريان، محسن دانشگاه تهران - دانشكده علوم اجتماعي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
21
تا صفحه :
44
كليدواژه :
مقدمه‌ي ابن‌خلدون , تاريخ نقلي , منطق تاريخ , تبيين تاريخي , عليت تاريخي
چكيده فارسي :
ابن‌خلدون در مقدمه‌ي خود گونه‌اي از انديشه‌ي تاريخي را مطرح كرده است كه با تاريخ‌نگاري رايج عصر خود و حتي پس از آن، تفاوت‌هاي آشكاري دارد.در اين شيوه به جاي تأكيد بر وقايع و فقط نقل اخبار، بر يافتن سرشت وقايع تاريخي، علت وقوع آن و تأثيرات آن بر حوادث ديگر تأكيد مي‌شود.اين رويكرد به تاريخ كه مي‌توان تاريخ علمي، سنجيده و انديشيده‌ و به بيان ديگر منطق تاريخ خواند، روشي دارد كه مقدمه‌ي ابن خلدون در بيان گام‌ها و چند و چون‌ آن صراحتي ندارد.هرچند محتواي مقدمه‌ي ابن‌خلدون، تأسيس علمي تحت عنوان علم عمران است كه بتوان به كمك آن تاريخ نقلي را به سطح تاريخ برهاني و عقلي ارتقاء داد، اما ابن‌خلدون جداي از فقراتي كه به نقل اخبار گذشته اختصاص مي‌دهد، هيچ‌گاه به صراحت از روش چگونگي توضيح و تبيين تاريخي سخن نمي‌گويد.بدين ترتيب علم عمران متكفل شناخت سرشت اجتماعات بشري و طبايع انساني مي‌شود كه خود به فهم تاريخي ما كمك مي‌كند.اما مسئله‌ي دشوار اين است كه پس از آگاهي از سرشت و طبايع جوامع انساني چگونه به نقد اخبار تاريخي و تبيين واقعيت‌هاي تاريخ بپردازيم؟به بيان ديگر علم عمران ابن‌خلدون، چه رويكردي براي تبيين خبر تاريخي، چه از ديدگاه منفي و نقادي و چه از ديدگاه مثبت و ايجابي دارد؟در اين مقاله كوشيده‌ايم از خلال مقدمه، به منطق تبيين و عليت تاريخي در انديشه‌ي ابن‌خلدون پي ببريم.نتيجه‌ي بررسي مقدمه نشان مي‌دهد كه منطق علم عمران، نوعي حكمت در معناي عام است كه واجد ضرورت مادي و طبيعي است، نه ضرورت عقلي و نظري.هدف علم عمران نيز برهاني كردن تاريخ است، ولي ماده‌ي اين برهاني‌سازي تنها عقل نيست، بلكه هم علوم عقلي(مانند فلسفه‌ي طبيعي) و هم علوم نقلي(نظير فقه و نصوص ديني) در اين برهاني‌سازي به كمك مؤلف مقدمه مي‌آيند.
چكيده لاتين :
In his Muqaddimah, Ibn Khaldun, suggests a kind of historical thought which sharply differs from historiography of his contemporary age and even after. In this approach, instead of emphasizing on events and traditionary methods, historiographer tries to find the nature of historical events, their causes, and their effects on the subsequent events. This new approach to history, which can be called scientific, critical or reflective history, has its own method, which is not explicitly raised in the Muqaddimah. The main content of Muqaddimah is the new science of Umran, by which narrative history can be elevated to reflective history, nevertheless he did not clarified his methodology of the new science in historical explanations. Therefor science of Umran is responsible to learning nature of human societies, which helps our historical understanding. Though the problem is how to verify truth of a historical narrative? In this article we tried to understand the logic behind historical explanation and causation in the Muqaddimah. The result was that, though the aim of the science of Umran was to make a reflective history, its material was not only reason, but both intellectual (e.g. natural philosophy) and narrative sciences (e.g. jurisprudence) may help.
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
تاريخ نگري و تاريخ نگاري
فايل PDF :
7440732
عنوان نشريه :
تاريخ نگري و تاريخ نگاري
لينک به اين مدرک :
بازگشت