بررسي نقش ميانجي گرانه افسردگي و شدت درد در رابطه بين راهبرد هاي نظم جويي هيجاني و كيفيت زندگي در افراد مبتلا به درد مزمن

The mediating role of depression and pain intensity on the relationship between strategies of emotion regulation and quality of life in patients with chronic pain

درد مزمن وضعيتي تحليل برنده و ناتوان كننده مي باشد كه اثرات نامطلوبي بر كيفيت زندگي دارد. از تعيين كننده هاي مهم كيفيت زندگي، مي توان به افسردگي و شدت درد اشاره كرد كه يكي از عوامل ايجاد كننده اين مشكلات، اختلال در نظم جويي هيجاني است. به همين دليل، پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش ميانجي گري افسردگي و شدت درد در رابطه بين راهبرد هاي نظم جويي هيجاني و كيفيت زندگي صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگي بود. 120 بيمار مبتلا به درد مزمن كه از طريق نمونه گيري دردسترس در اين پژوهش شركت كردند، پرسشنامه هاي كيفيت زندگي، نظم جويي هيجاني، چندوجهي درد و مقياس افسردگي بك را تكميل كردند. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و روش بارون و كني تحليل شدند. نتايج نشان داد راهبرد هاي نظم جويي هيجاني ، افسردگي و شدت درد با كيفيت زندگي رابطه معنادار دارند (0/001>p). نقش ميانجي گري افسردگي و شدت درد در رابطه بين راهبرد هاي نظم جويي هيجاني و كيفيت زندگي در اين پژوهش تاييد نشد. يافته ها نشان مي دهند كه راهبرد هاي نظم جويي هيجاني ، افسردگي و شدت درد مي توانند براي بهبود كيفيت زندگي افراد مبتلا به درد مزمن مورد توجه قرار گيرد.

Chronic pain is a debilitating status which has undesirable impacts on life quality. Depression and pain intensity are from the important determinatives of life quality that emotion dysregulation is one of the factors which initiate these problems. Thus، the present study was carried out to examine the mediating role of depression and pain intensity on the relationship between strategies of emotion regulation and quality of life. method of present study was correlation. One hundred twenty patients with chronic pain that participated through convenience sampling completed the short form of quality of life، emotion regulation، Multidimensional pain questionnaires and Beck depression Inventory. Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and Baron and Kenny Method. Results showed that strategies of emotion regulation، depression and pain intensity had significant association with quality of life (p<0.001). Depression and pain intensity don’t play a mediating role on the relationship between strategies of emotion regulation and QOL in the present study. In general، our findings indicate that strategies of emotion regulation، depression and pain intensity should be the core of clinical focus in improving QOL for patients suffering from chronic pain.