اثربخشي تقليد تظاهرات هيجاني چهره بر بهبود تشخيص حالات هيجاني در كودكان داراي اختلال طيف درخود ماندگي با كنش فرا رونده

The effects of imitation of facial emotional expression on improving recognition emotion states in children with high functioning autism disorder

اختلالات طيف درخودماندگي، شرايط عصب شناختي، تحولي و فراگير هستند. هدف اين مطالعه، بررسي توانبخشي شناختي تقليد تظاهرات هيجاني چهره بر بهبود توانايي بازشناسي هيجان در كودكان مبتلا به اختلال طيف درخودماندگي با كنش فرآرونده. در اين مطالعه روش شبه آزمايشي و طرح تك آزمودني بهره جسته است. 3 كودك 4 تا 7 ساله با عملكرد بالا به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند . هر 3 كودك 12 جلسه انفرادي توانبخشي تقليد را دريافت كردند. بازشناسي هيجان با آزمون بازشناسي هيجان نيم استيم و نسخه تغييريافته بازشناسي هيجان اِكمن ارزيابي شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل بصري(نمودار) و محاسبه اندازه اثر استفاده شد. نتايج مطالعه نشان داد كه عملكرد آزمودني ها در آزمون بازشناسي هيجان اكمن و نيم استيم پس از مداخله بهبود يافته است. درصد داده هاي ناهمپوش (PND) محاسبه شد كه برابر با 100 درصد به دست آمد. همچنين اندازه اثر نشان داد كه اين برنامه آموزشي بر بازشناسي حالات هيجاني موثر بوده است. نتايج اين پژوهش از قابليت آموزش مبتني بر تقليد بر بهبود مشكلات تشخيص حالات هيجان در كودكان مبتلا به اختلال درخودماندگي با كنش فرارونده حمايت مي كند و پس از انجام مداخله، توانش هاي تشخيص حالات هيجان به نحو چشمگيري در كودكان مبتلا به اختلال طيف درخودماندگي بهبود يافته است.

Children with autism spectrum disorders (ASDs) are pervasive، developmental، neurological conditions. Deficit of emotion recognition is a fundamental impairment of social skills in autistic children. The purpose of this was to investigate the cognitive rehabilitation on imitation of emotional facial expression in children with high- functioning autism disorders. The method was quasi-experimental and used single- subject design. 3 children with high functioning autism aged between 5-7 were selected by available sample method. All children received 12 session of imitation rehabilitation. Emotion recognition was evaluated via NimStim emotion recognition and Ekman emotion recognition. Data analysis was performed by visual analysis and effect size was computed subsequently. The results showed that the subjects‟ performance improved in Ekman and NimStim of emotion recognition test after intervention. The Percentage of Non-Overlapping Data (PND) was computed and it was 100 percent. As well، the effect size of the training program was effective in emotion recognition. This study supports efficacy of training based on imitation in improving the emotional expressions distinguishing skills in children with high- functioning autism.