بررسي شيوع اختلالات عملكرد جنسي زنان در ايران: مرور ساختاريافته و متاآناليز

Prevalence of female sexual dysfunction in Iran: Systematic review and Meta-analysis

زمينه و هدف: اختلال عملكرد جنسي در زنان بسيار شايع بوده و يكي از عوامل طلاق و پاشيدگي بنيان خانواده ها مي­ باشد. هدف اين مطالعه تعيين شيوع انواع اختلالات عملكرد جنسي در ايران بر اساس يك مطالعه متاآناليز مي­باشد. مواد و روش­ها: در اين مطالعه متاآناليز بانك­هاي اطلاعاتي PubMed، ISIWebofKnowledg،ScienceDirect، Scopus،GoogleScholar، همچنين بانك­هاي اطلاعاتي داخلي از سال 1380 تا آبان 1394 مورد بازبيني قرار گرفت. از بين مطالعات انجام شده با در نظر گرفتن معيارهاي ورود و خروج تعداد 11 مطالعه انتخاب شدند. از آزمون Q و شاخص I2 جهت بررسي عدم تجانس استفاده شد. جهت بررسي اثرات عوامل بالقوه مؤثر در ناهمگوني از متارگرسيون استفاده گرديد. يافته­ ها: تعداد كل نمونه در 11 مطالعه بررسي شده 8248 نفر بود. آزمون كوكران و شاخص I2 نشان دهنده عدم تجانس بين نمونه ­هاي مورد مطالعه بود ( Q=552.70 ،0/001>P و 98/4 درصد =I2)، شيوع كلي اختلالات عملكرد جنسي زنان در ايران بر اساس مدل تصادفي به روش معكوس واريانس 9/43درصد (فاصله اطمينان 95درصد؛ 8/52 – 0/35%) و به تفكيك در بعد ميل جنسي، بعد تحريك رواني، رطوبت جنسي، ارگاسم، رضايت جنسي، درد هنگام رابطه، به ترتيب برابر 42/7 درصد (فاصله اطمينان 95درصد؛ 53/4 – 32/0%)، 38/5 درصد (فاصله اطمينان 95درصد ؛ 49/5 – 27/6)، 30/6 درصد (فاصله اطمينان 95درصد:39/2– 22/0)، 29/2درصد (فاصله اطمينان 95درصد: 34/3 – 24/1)، 21/6 درصد (فاصله اطمينان 95درصد؛ 31/8– 11/5) و 40/1% (فاصله اطمينان 95درصد؛ 48/3 – 31/8) برآورد گرديد. نتيجه­ گيري: متاآناليز حاضر، يك ديد جامع در خصوص وضعيت عملكرد جنسي زنان در ايران ارائه داد. طبق نتايج اين مطالعه شيوع اختلالات عملكرد جنسي در زنان ايراني بالا مي باشد. هرچند در مقايسه با برخي كشورهاي در حال توسعه وضعيت مطلوبي دارد. نياز به مطالعات اپيدميولوژيكي بيشتر به منظور شناسايي عوامل مهم تاثير گذار بر اين پيامد بهداشتي و اقدامات مداخله اي و پيشگيرانه ضروري به نظر مي رسد.

Background: Sexual dysfunction in women is common and is one of the factors of divorce and disintegration in families. The aim of this study was to determine the prevalence of female sexual dysfunction in Iran using a descriptive meta-analysis study. Materials and Methods: In this meta-analysis study, the databases of ISI Web of Knowledge, PubMed, Scopus, Google Scholar and interior databases were searched during 2001 to 2015. Between the studies with regard to the inclusion and exclusion criteria, 11 studies were selected. Heterogeneity assessed by Cochran’s Q statistic and I2 index. Cause of heterogeneity was evaluated using meta-regression model. Results: Total samples size in the 11 studies were 8248. Cochran’s Q statistic and I2 index revealed observable heterogeneity between studies (Q=552.70, P-value 2= 98.4). Overall prevalence of female sexual dysfunction based on the random effect model (Inverse Variance Method) was obtained 43.9% (95% CI: 35.0 – 52.8). Prevalence of desire, arousal, lubricating, orgasmic, satisfaction and pain disorders were 42.7 % (32.0-53.4), 38.5% (27.6-49.5), 30.6% (22.0-39.2), 29.2% (24.1-34.3), 21.6% (11.5-31.8) and 40.1% (31.8-48.3), respectively. Conclusion: This meta-analysis showed a comprehensive view about female sexual function in Iran. However, compared with other developing countries, Iran has a favorable situation. Considering the high prevalence of female sexual dysfunction, more epidemiological research for detection of affecting factors, intervention and preventive actions seem essential.