كليدواژه :
بحران , مديريت بحران , قواي عمومي , دولت , قوه مقننه , قوه مجريه , محاكم , امنيت
چكيده فارسي :
زندگي اجتماعي انسان بدون پايه گذاري هيئت حاكمه اي كه امروزه «دولت» نام گرفته، امكان پذير نبوده است. در عين حال، شواهد تاريخي بويژه واقعيات دنياي معاصر نشان مي دهد كه «بحران و سياست» همواره پنجه در پنجه يكديگر داشته اند به گونه اي كه به جرات مي توان گفت رويارويي دولت با بحران، در دنياي كنوني به امري بديهي بدل گشته است. اما دولت ها رويايي بحران هاي فراروي جامعه، به ايفاي نقش هاي مهمي مي پردازند كه از سوي هيچ سازمان ديگري قابل انجام نيست.
در عين حال، تجربه جوامع مختلف نشان مي دهد كه مقابله با بحران اولاً در سازوكارها و فرآيندهاي انديشيده و منسجمي صورت مي پذيرد كه در چارچوب «مديريت بحران» قابل نام گذاري است؛ و دوم اينكه مجموعه اين سازوكارها به منظور تسهيل و تضمين تحقق اهداف مي بايست از رهگذر قالب هاي حقوقي در كليت سازمان اجتماعي (دولت ـ مردم) تثبيت و تحكيم گردد. مقاله ي پيش رو، تلاشي است در جهت شناخت وظايف عمومي دولت، و نقش هاي خاص اركان آن در زمينه رويارويي با انواع بحران ها.