كليدواژه :
جنگ پيش دستانه , هژمون گرايي , شبكه جهاني القاعده , ملت سازي , محور شرارت
چكيده فارسي :
با پايان جنگ سرد و پيروزي بر رقيب سرسخت خود، آمريكا بر آن بود تا زمينه دنياي هژمونيك را فراهم كند. از اين رو در دهه پس از جنگ سرد با رشد اقتصادي مبتني بر الگوي نئوليبراليسم، توانست حجم وسيعي از سرمايه هاي جهاني را به خود جذب و روند توسعه و پيشرفت را با شتاب فزاينده تري طي كند. همچنين در اين دهه، بدون دردسر و مخالفتي جدي، توانست در اقصي نقاط دنيا يكه تازي نموده و كشورهاي زيادي را اشغال نظامي نمايد.با آغاز هزاره جديدي و روبرو شدن با رويداد 11 سپتامبر «حباب امنيتي» آمريكا پس از جنگ سرد تركيده و اين كشور خود را در فضاي پرآشوبي ديد كه در هر گوشه آن، آتشي زيرخاكستر داشت. از اين رو كابينه نوپاي نومحافظه كار بوش، فرصت را غنيمت شمرده و راهبرد «جنگ پيش دستانه» را براي برخورد و خاموش كردن اين آتش بالقوه پيش از زبانه كشيدن اتخاذ نمود، با اين گمان كه مي تواند اين آتش را خاموش كرده و بر پايه آن، افزون بر برقراري نظم و امنيت بين الملل، نظام هژمونيك خود را پاي نهد. حال با گذشت نزديك به هفت سال از تدوين راهبرد جنگ پيش دستانه و پايان دوران حاكميت نومحافظه كاران، فرصت مناسبي است تا به مطالعه فرجام اين راهبرد بپردازيم.