عنوان مقاله :
رابطه اوباشگري سازماني با خستگي مزمن و نارسايي هاي شناختي شغلي
عنوان به زبان ديگر :
The relationship between organizational mobbing with chronic fatigue and workplace cognitive failures
پديد آورندگان :
همايوني، عاطفه دانشگاه شهيد چمران اهواز , هاشمي، اسماعيل دانشگاه شهيد چمران - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي , نعامي، عبدالزهرا دانشگاه شهيد چمران - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي , بشليده، كيومرث دانشگاه شهيد چمران - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي
كليدواژه :
اوباشگري سازماني , خستگي مزمن , نارسايي هاي شناختي شغلي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه ي اوباشگري سازماني با خستگي مزمن و نارسايي هاي شناختي شغلي انجام شده است
روش بررسي: روش پژوهش، توصيفي از نوع همبستگي و جامعه ي آماري آن شامل كليه ي كاركنان پالايشگاه گاز بيدبلند بود كه از ميان آنان 270 نفر به شيوهي نمونه گيري در دسترس انتخاب و به ابزارهاي پژوهش شامل مقياس ترور روانشناختي ليمن، پرسشنامه خستگي مزمن چالدر و همكاران و پرسشنامه نارسايي هاي شناختي شغلي اللهياري و همكاران پاسخ دادند. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون گام به گام انجام شد.
يافته ها: نتايج حاكي از آن بود كه بين اوباشگري سازماني و مولفه هاي آن با خستگي مزمن و نارساييهاي شناختي شغلي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر اين، نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نشان دادند كه خستگي مزمن به ترتيب از طريق رفتار تهديد كننده ارتباطات و رفتار تهديد كننده شهرت شخصي قابل پيش بيني است (p<0/01)، و در نهايت، از ميان مولفه هاي اوباشگري سازماني، «رفتار تهديد كننده شهرت شخصي» يكي از مهمترين پيش بيني كننده هاي نارسايي هاي شناختي شغلي است و بيشترين درصد تغييرات واريانس نارسايي هاي شناختي شغلي را به خود اختصاص داده است.
نتيجه گيري: اوباشگري مكرر طولاني مدت مي تواند براي هدف مقدار زيادي مشكلات اجتماعي، روانشناختي و روان تني ايجاد كند. بنابراين، مديران و كاركنان بايستي به اوباشگري در سازمان ها نظر ويژه اي داشته و با كنترل علل آن، از اعمال اوباشگري در محل كار و نتايج مخرب آن جلوگيري كنند.
چكيده لاتين :
Background and aims: The purpose of this research was to study the relationship between
organizational mobbing with chronic fatigue and workplace cognitive failures.
Methods: This research method is descriptive correlation and its statistical population
included all employees of Bidboland gas refinery company, from whom 270 persons were
selected through convenience sampling method and responded to research tools including
Leyman’s psychological terror scale, Chalder et al chronic fatigue questionnaire and
Allahyari et al occupational cognitive failures questionnaire. Data were analyzed using
Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis.
Results: Findings indicated that the relationship between organizational mobbing and its
components with chronic fatigue and workplace cognitive failures was positive and
significant. Moreover, stepwise regression analysis results revealed that the behavior
threatening communication and behavior threatening personal reputation (p<0.01) were able
to predict chronic fatigue respectively, and finally, amongst the organizational mobbing
components, “behavior threatening personal reputation” is the strongest predictors of
workplace cognitive failures, accounting for the highest percentage of the total variance of
workplace cognitive failures.
Conclusion: Long-lasting repeating mobbing can cause to target a great deal of social,
psychological and psychosomatic problems. Thus, managers and employees should draw
more attention to organizational mobbing and avoid and its destroyer results by controlling
its causes.
عنوان نشريه :
سلامت كار ايران
عنوان نشريه :
سلامت كار ايران