اثر بخشي رويكرد هيجان ـ مدار بر تنظيم شناختي هيجان دانشجويان دختر دچار شكست عاطفي

Effectiveness emotion focused therapy approach on cognitive emotion regulation on emotional breakdown girl students

شكست عاطفي، حالت سرخوردگي و حقارت است كه پس از طرد شدن توسط محبوب به فرد دست مي دهد. لذا مطالعه حاضر باهدف بررسي اثربخشي رويكرد هيجان مدار بر تنظيم شناختي هيجان دانشجويان دختر دچار شكست عاطفي انجام شد.مواد و روش ها: طرح پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامه ي آماري شامل كليه دانشجويان دختر مبتلا به شكست عاطفي دانشگاه هاي شهر اهواز در سال 94 - 93 بود. حجم نمونه 22 نفر بود كه از اين تعداد، 11 نفر از آزمودني هايي كه رضايت كامل داشتند در گروه آزمايش و 11 نفر ديگر در گروه گواه جايگزين شدند. ابزارهاي مورد استفاده شامل پرسشنامه ضربه عشق، پرسشنامه تنظيم شناختي هيجان بود. همه آزمودني ها به دو پرسشنامه پاسخ دادند سپس افراد گروه آزمايش، مداخله درماني را طي 8 جلسه 60 دقيقه اي به صورت فردي و 2 بار در هفته دريافت نمودند. در پايان هر دو گروه مجدداً به پرسش نامه تنظيم شناختي هيجان پاسخ دادند. پس از گذشت يك ماه از اجراي پس آزمون، آزمون پيگيري براي هر دو گروه اجرا گرديد. براي تجزيه و تحليل داده ها علاوه بر آمار توصيفي، از روش آماري تحليل كوواريانس چندمتغيري استفاده شد.يافته ها: يافته ها نشان داد رويكرد هيجان مدار در مرحله پس آزمون و پيگيري موجب استفاده بيشتر از راهبردهاي مثبت شناختي تنظيم هيجان گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه شده است.بحث و نتيجه گيري: از آنجا كه عشق و احساس هاي همراه با شكست عشقي از نوع هيجان است، لذا درمان هيجانمدار مي تواند تاثير معناداري بر تنظيم شناختي هيجان دانشجويان دختر دچار شكست عاطفي بگذارد.

Background : Love Trauma refers to a state of frustration and humiliation felt by the person who is rejected by his/her beloved. The present study was aimed at studying the effectiveness of Emotion-Focused Approach for cognitive emotion regulation of female university students who experienced Love Trauma. Materials and Methods: This study was a quasi-experimental research including a pre-test, a post-test, and a follow-up test with the control group. The statistical population included all female students of Ahvaz universities who had experienced Love Trauma in 2014-2015. The total number of participants was 22, out of which 11 participants (who showed willingness) were chosen for the experimental group. The remaining 11 participants were placed in the control group. The Love Trauma Inventory and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire were used as the instruments of the research. All participants answered both questionnaires. Then the members of experimental group received the treatment intervention during eight personal 60-minute sessions held twice a week. After that, both groups answered CERQ again. One month after the experiment, the follow-up test was conducted for both groups. The collected data was analyzed by descriptive statistics and Multivariable Analyze of Covariance (MANCOVA). Results: The findings indicated that the Emotion-Focused Approach in the post-test and follow-up test has provoked more positive strategies for cognitive emotion regulation in the experimental group in comparison with the control group Conclusion: Since love and other feelings associated with Love Trauma are classified under the category of emotions, the Emotionally-Focused Therapy can have a significant influence on the cognitive emotion regulation of female students suffering from Love Trauma.