عنوان مقاله :
تاثير گلوكز بر حركات جنين
عنوان به زبان ديگر :
The Effect of Glucose on Fetal Movement
پديد آورندگان :
سرافراز، نسرين دانشگاه آزاد اسلامي واحد لارستان , منتظري، سيمين دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز - دانشكده پرستاري و مامايي , سعادتي، نجيمه دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز - بيمارستان رازي - گروه زنان و زايمان , لطيفي، محمود دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز - دانشكده بهداشت
كليدواژه :
آزمون بدون استرس جنين , تسريع ضربان قلب جنين , گلوكز و حركت جنين
چكيده فارسي :
حركات كافي يكي از نشانه هاي سلامت جنين است و تحت تاثير عوامل متعدد پاتولوژيك و غيرپاتولوژيك تغيير مي يابد. از آن جايي كه گلوكز ماده اي انرژي زا است و در دسترس بودن گلوكز كافي، امكان هماهنگي حركات را از طريق كنترل بهتر سيستم مغزي- عصبي فراهم مي كند، در اين پژوهش تاثير گلوكز بر حركات جنين توام با تسريع ضربان قلب وي ارزيابي شد.
روش ها: اين پژوهش باليني بر روي 35 مادر نخست حامله سالم در هفته هاي 40-37 بارداري، در بيمارستان اميرالمومنين (ع) اهواز انجام شد. در نمونه هاي واجد شرايط، حركات جنين توام با تسريع ضربان قلب وي تحت آزمون بدون استرس جنين در دو روز متوالي به ترتيب بعد از خوردن آب و 50 گرم محلول خوراكي گلوكز بررسي شد. روش نمونه گيري مبتني بر هدف بود و براي تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و آمار تحليلي (آزمون هاي 2χ و t زوج) استفاده شد.
يافته ها: بين مصرف گلوكز و حركات چرخشي، كششي جنين و تعداد تسريع ضربان قلب جنين (در سطح 05.0) ارتباط معني داري وجود نداشت. اما آزمون آماري t زوج اختلاف معني داري در ميانگين تعداد حركات ضربه اي (P=0.043) در دو گروه نشان داد.
نتيجه گيري: گلوكز تنها تاثير مثبت بر حركات ضربه اي جنين دارد و اين حركات قادر به افزايش تسريع ضربان قلب، به عنوان نشان دهنده سلامت جنين، نمي باشد
چكيده لاتين :
Background: Adequate fetal movement is one of health markers and can be altered under influence of
pathologic and nonpathologic causes. Since, glucose is an energetic agent, and its availability for central
nervous system (CNS) provides better coordination of movements through the complex control of CNS. So
in present study, we evaluated the effect of maternal glucose ingestion on fetal movements accompanied by
fetal heart rate acceleration.
Methods: A prospective study was performed at Amir-almomenin in Ahvaz on 35 non-laboring
healthy women with normal singleton pregnancy at 37-40 weeks gestation. The women were evaluated
in a fasting state (last meal more than 3 hours of the non stress test). The non stress tests and
fetal body movements perceived by the mother were performed 1 hour following oral ingestion of 50 g
of glucose in 240 ml of water or an equal volume of water during two successive days. Statistical
analysis was performed using a paired t-test and chi-square test. In all the analysis, P < 0.05 was considered
significant.
Findings: There was no significant difference in the incidence of number of gross fetal body movements
perceived by the mother among women whether receiving glucose or water (P > 0.05). However,
there was an increase in the incidence of number of fine fetal movement (P = 0.043) following oral
ingestion glucose.
Conclusion: Maternal oral glucose ingestion have effect in the incidence of number of fine fetal
movement but these fetal movements could not cause fetal heart rate acceleration that is one of the
health markers.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان