تاثير مباني فلسفي و جهان بيني ابن سينا بر طب سينوي

فلسفه در طول علوم قرار دارد و اصول موضوعه آنها را اثبات مي كند. اين دانش به اشكال گوناگون با علم طب تعامل دارد و بر آن تاثير مي گذارد. فلسفه از يك طرف مبادي علم طب را اثبات مي كند، از طرف ديگر موضوع علم طب بدن است و فلسفه نيز از رابطه نفس با بدن بحث مي كند و دستاورد فيلسوفان درباره نفس، مي تواند مبناي مطالعات تجربي قرار گيرد. طب ابن سينا متاثر از مباني فلسفي وي است. تاثير مباني فلسفي ابن سينا بر طب سنتي نيز مشهود است. بحث عناصر، قوا، مزاج، طبيعت، اخلاط و ارواح، قوانين و مباني فلسفي مانند: اصل عليت، سنخيت و تناهي قواي جسماني، عدم دوام قسر، رويكرد غايت انگاري، ذات گرايي، نگرش تشكيكي، رويكرد كيفي، نگرش كلي به انسان، اعتقاد به حكيمانه بودن نظام جهان، پيوند با معنويت، با اينكه موضوع و مسائل علم طب نيست در عين حال پيش فرض هاي فرا تجربي طب ابن سينا را تشكيل مي دهند كه در اين پژوهش مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرند.