شماره ركورد :
1010852
عنوان مقاله :
مرگ‌انديشي در پرتو ديدگاه‌هاي اسلامي و غربي: مقايسة تطبيقي ديدگاه‌هاي ملاصدرا و هيدگر با توجه نظرات هانري كربن
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of Sadr al-Din Shirazi's and Martin Heidger's views on Death with the comments of Henry Corbin
پديد آورندگان :
مهري، هژير , منصفي، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , مصلح، علي اصغر دانشگاه علامه طباطبايي - گروه فلسفه
تعداد صفحه :
21
از صفحه :
45
تا صفحه :
65
كليدواژه :
ملاصدرا , هيدگر , مرگ‌انديشي , هستي-رو-به-مرگ , وجود اصيل
چكيده فارسي :
ملاصدرا با تكيه بر چشم‌اندازي وجودي به عالم و اصول و مباني خاص حكمت متعاليه، مرگ را استكمال نفس و استقلال وجودي‌اش از بدن مي‌داند. در نظر صدرالمتألهين مرگ پايان زندگي نيست، بلكه تولدي است دوباره براي تكامل و تعالي و فراتررفتن از آنچه انسان تاكنون در دنياي مادي بدان مشغول بوده است. طرف ديگر مارتين هيدگر به عنوان يكي از برجسته‌ترين و تأثيرگذارترين فيلسوفان اگزيستانس، با تكيه بر روش پديدارشناسي هرمنوتيكي، به پديدة مرگ نه به منزلة نقطة پايان زندگي، بلكه به مثابة پديده‌اي وجودي و اگزيستانسيال نگريسته كه در مواجهه با حقايق زندگي انسان مد نظر قرار مي‌گيرد. بر اساس چنين نگرشي، مرگ شيوه‌اي از زيستن محسوب مي‌شود‌؛ به اين معنا كه مرگ به منزلة آخرين امكان دازاين از بدو تولد در وجود او لانه كرده و به همين دليل در نگرش او هر وجود انساني را مي‌توان «هستي- رو- به- مرگ» محسوب مي‌شود، وجودي كه در مواجهه با پايان است، اما وقوف به اين واقعيت و نه گريز از آن روي آوردن به «وجود اصيل» است. بنابراين بر اساس چنين رويكردي، انسان در مواجهه با مرگ، به «هستي» مي‌انديشد و حضور رمزگونه‌اش را با تمام وجود احساس مي‌كند. براي تطبيق و ارائة مدل بايستي گفت ملاصدرا و هيدگر نه‌تنها تأمل در مسأله مرگ و نحوة مواجهه درست انسان با حقيقت مرگ را باعث شكوفا‌شدن استعداد‌هاي بالقوه انسان مي‌دانند، بلكه بر اساس ديدگاه آن‌ها در پرتو مرگ‌انديشي، مي‌توان به وجود اصيل و شناخت ارزش‌هاي اصيل زندگي نائل شد. در اين مقاله ديدگاه‌هاي صدرالدين شيرازي و مارتين هيدگر در مسأله مرگ با توجه به نظرات هانري كربن تبيين خواهد شد.
چكيده لاتين :
Sadr-al-Mutallihin would consider it as the soul perfection and it’s existentially separation from the body. According to him, being is of some levels, and death is on their borders by which human being could ascend a high level of being, that is, the Heaven. Therefore, death is not the end of life, as Mulla sadra said, but is got to be a rebirth as well as a kind of transcendence in the material world. One of the most important existential philosophers, Martin Heidegger, on the other hand, would hermenutico-phenomenologically deal with the death. Rather than an end to the life, according to him, death is considered to be an existential phenomenon with which man could face the realities of life. Hence, death could be a way of life which has been accommodated in as the last possibility of the Dasein from the beginning. Because of this, as he argued, every human being can be understood as a being-toward-death which indeed is in the face of the end. Instead of avoiding it, however, being aware of this reality requires the original being. According to this, confronting the death, man would think about the “Being”, and would deeply feel its mysterious presence. As a comparative study, reflecting on death, according to both Mulla sadra and Heidegger, not only could man actualize his potential capabilities but also understand the fundamental values of life as well as the original being. In this paper, Sadr al-Din Shirazi's views and Martin Heidegger In case of death, according to Henry Corbin will be explained.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين
فايل PDF :
7454288
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين
لينک به اين مدرک :
بازگشت